باسمه تعالی
اشعار شیطان


از بهر نجات و دفع شیطان
تقوا و عمل به شرع و قرآن
منجی بشر ز جهل و غفلت
ایمان و عمل به حرف یزدان

دشمن دین خدا رخنه دو چندان کر ده
حمله بر غیرت و ایمان جوانان کرده
عزت و شوکت ما در گرو بیداریست
دشمن روح بشر ، مکر چو شیطان کرده


معنی شیطان چه باشد از نگاه اولیا
چیست مفهوم وجودش از لسان انبیا
می فریبد مردمان ساده لوح و خرده بین
بس که زینت می دهد اعمال دشمن را جلا


شیطان هوس هر آن ، غلاده کند ما را
هر لحظه کشد سویی ، سجاده برد ما را
گر پیشه شود تقوا ، در محضر حق باشی
علم لدنی در جان ، افزوده شود ما را

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:46  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار شهیدان


کل ما مفقود گردیم و نمی ماند اثر
می توان گفتا که ما هستیم مفقود الاثر
دان شهیدان ماندگارند و همه سوی خدا
جملگی نزد خدایند و خدا دارد نظر


از شهید آموز راه خوب و تحصیل سرور
بنگری تشییع او، پر از غم و پر ز شور
از کنار جنگ تحمیلی تجارب کسب شد
از ذلالت دور باش ونشنوی تو حرف زور

جایگاهی چون شهیدان از برای سالکان
هر که باشد در ستیز و در نبرد دل هر آن
چون که در جنگ خود و شیطان کند رزم و جدال
حق دهد پاداش چندان ، قرب خویش و هم جنان


در مکتب و مذهب الهی
جوینده شوی ، هر آنچه خواهی
عشق است و امید و دلریایی
ایثار و شهادت است و شاهی


شهادت بهترین مرگ بشر هست
عبادت بهترین بار سفر هست
دهد فطرت به ما هشدار لازم
ره شیطان خطا و پر خطر هست


در طول حیات و زندگانی
هر روز جدال و امتحانی
جای شهدا رفیع و عالی
در عالم و در دیار فانی


الهی به خون شهیدان قسم
تو لطفی عطا کن ، بر این نفس هم
نما راه تقوا و دین بر بشر
نگردند گمره در این پیچ و خم

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:45  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار بهشت
۱۱۰.بهشت
قلب پاک و روی خندان و زبان اندر دهان
می برد ما را به سوی خالق پاک و جنان
تا توانی کن کمک بر مردم و آزاده باش
مرضی حق باشد و پاداش دارد بی گمان

۲۹۲.بهشت

من ندانم که چه خوب است و چه زشت
من ندانم که ملک وصف مرا نیک نوشت
نشناسم خود و خود خواهم و جویای خدا
کس نداند که جهنم چه بود یا که بهشت

۶۹۴.بهشت موعود
آن بهشت است ، که مردم همه مشتاق ورود
آن بهشت است ، سرای همه ی قرب و شهود
شربت پاک بود در قدح و حوض برین
حوری و جوی ز شهد و عسل و عنبر و عود

بهشت برزخی
بهشت دنیوی در این جهان است
بهشت برزخی ما را نهان است
بهشت عاشقان اند ر دو عالم
جمال جان فزای دل ستان است

بهشت عارفان
بهشت فاسقان در این جهان است
بهشت عارفان در لا مکان است
بهشت عاشقان اندر دو عالم
بهشت و دوزخ ما در نهان است

بهشت عاشقان
بهشت مردمان در این جهان است
بهشت زاهدان در لا مکان است
بهشت عاشقان روی و نگاه است
جمال جان فزای دل ستان است

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:39  توسط علی رجالی  | 

باسمت تعالی
اشعار دین
۷۳.نقش دین در زندگی
می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از سوی دین
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره علم و یقین

۲۹۱.ادیان
آخرین دین خدا کامل شود
سایر ادیان حق شامل شود
هست احمد خاتم ادیان هو
امر حق را جملگی عامل شود

۳۰۶.پناهگاه

اولیای حق ، برای حفظ دین ، جان می دهند
دین احمد را بیان و جهد و دستان می دهند
اهل بیت آگاه و دانا بر علوم هستی اند
با هدایت با روایت نور یزدان می دهند
۵۷۳.دوستی
دوستی با مردم اهل دل و با معرفت
باعث تسکین ما در عالم و در آخرت
دوستی بامردم بی دین و بی ایمان بسی
می برد هر دم تو را در نکبت و در معصیت

۶۷۷.دین خدا
عده ای با کار خود ، نابود هر آئین کنند
عده ای با لفظ خود ، دین خدا ، بدبین کنند
دین فنا گشت و چه ها شد ، چون که باز
عده ای دین خدا را ، با غرض ، تبیین کنند

۱۰۵۸.غیرت
دشمن دین خدا رخنه دو چندان کر ده
حمله بر غیرت و ایمان جوانان کرده
عزت و شوکت ما در گرو بیداریست
دشمن روح بشر ، مکر چو شیطان کرده


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:37  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار قرآن


ره آورد شب قدر است قرآن
کتابی رهنما از بهر انسان
کتاب معرفت سر چشمه ی فیض
که نورانی شوی از پرتوی آن


بود قرآن کلام وحی یزدان
شده نازل به احمد این گلستان
کتاب معرفت ، سرچشمه ی نور
کند روشن چراغ فضل و ایمان


بود قرآن کلام وحی یزدان
شده نازل به احمد این گلستان
کتاب معرفت ، سرچشمه ی نور
کند روشن چراغ فضل و ایمان


بشنو از اهل یقین و معرفت
نی زهر بیگانه و شیطان صفت
بشنو از قرآن و عترت رمز و راز
راه و رسم زندگی و منزلت


کتاب دین و دانش ، باب رحمت
هدایتگر بود ما را ز غفلت
کتاب حق بود آن لوح محفوظ
بود هر آیه اش اسرار خلقت


همه عالم کتاب هو می باشد
این کتاب جستجو می باشد
لیک قرآن کتاب مکتوب است
برگ برگش پیام او می باشد


از برای دوری از آلودگی
چنگ زن بر حبل حق در زندگی
حبل حق در دین و در قرآن بود
نیست جز تقوا و زهد و بندگی


خوشا آنکس که قرآن رهنما بود
چراغ دین و دانش رهگشا بود
ندارد رهنمایی ، جز امامان
که قرآن و ولایت کی جدا بود


از برای فهم و درک آیه ها
در مثال آید بیان هر ندا
آیه ها تفسیر گردد تواما
تا بفهمی حرف والای خدا


خدا نازل نموده بهر انسان
متاعی چون گوهر ، دری چون فرقان
بود شانش رفیع و بس تعالی
هدایت می کند ما را چه آسان

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:31  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار امامت

۱۰۹۵.خون
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد


۱۰۰۴.‌ولایت
ما شیفتگان حرم و کوی ولایت
باشیم به فرمان ولی رهبر امت
در جبهه بیرونی و در عرصه ی داخل
آماده جان بازی و ایثار و شهادت

امامت(۱)
محمد با علی از صادقینند
نبوت با امامت اصل دینند
ولایت گوهر و نور هدائی است
ستونی بهر دین رکنی رکینند

امامت(۲)
خداوند احد وعده نموده است
حکومت با ولایت را ستوده است
حکومت غصب گشته در امامت
خلافت حق مولا را ربوده است

امامت(۳)
ولایت همچو چادر بهر دین است
که قرآن را نگهبانی امین است
ولایت زنده با اشک بتول است
امامت همچو در روی نگین است

امامت(۴)
نبوت بی ولی ماوای ندارد
ولایت بی علی معنی ندارد
محبت بر علی حب خدائی است
تشیع بی علی مبنا ندارد

امامت(۵)
ولایت ریشه و اصل عمود است
چو سدی پیش افکار جمود است
شده ظلم و خیانت بر امامت
علی خیبر گشا و در گشود است

امامت(۶)
امامت رهنمای شیعیان است
که وصل ایزدی ما را در آن است
ولایت با نبوت نور واحد
مسلمان در پناهش در امان است

امامت(۷)
ولایت حافظ راه نبوت
تجلی گشته در قرآن و عترت
امامت حامی دین است و قرآن
دهد ما را کمال و رشد و عزت

امامت(۸)
چو قرآن با نبی نور جنان است
ولایت نور چشم شیعیان است
اطاعت از ولی کار خدائی است
امامت ناجی پیر و جوان است

امامت(۹)
ولایت محور دین و رسالت
علی و فاطمه قلب امامت
ولایت حافظ ناموس و جان است
دعا کن بر فرج ، روح ولایت

امامت(۱۰)
چو وصف اصل و فرع دین نمودی
تو آئینی ز احمد را سرودی
اگر چه حق مطلب بیش از این است
چه رازی را به دل از او شنودی

سراینده
دکتر علی رجالی


+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:29  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار عدالت
عدل

خدا آگاه و دانا بر حقایق
نکرده ظلم و جوری بر خلایق
خدا عادل بود در قسط و دادش
بود آگاه بر میل و سلایق

مسلمان را اصول دین نیاز است
به تحقیق و عمل ما را جواز است
فروع دین بود اعمال مذهب
نماز و صوم و حج ما را فراز است

عدالت نیست معنایش مساوات
عدالت ضد ظلم است و خسارات
اگر دیدی که هر کس جای خود بود
شده عدل و عدالت هم مراعات


اگر جاری شود عدل و عدالت
نباشد ظلم و جور و هم جنایت
نمی بینی فقیری یا گرسنه
شده تاکید در قرآن ، روایت


اگر لازم شود حکم قضاوت
تامل کن تو در حفظ عدالت
خدا خشنود گردد زین عمل بیش
نما در حکم و گفتارت رعایت

مکن اندر امانت نقض پیمان
مگو حرفی برون از امر یزدان
عدالت پیشه کن در هر اموری
نشان معرفت باشد ز انسان

شهادت ده به عدل و هم عدالت
به آنچه دیده ای گو ، کن حمایت
عدالت پیشه گان مرضی حق اند
مکن ظلم و تعدی در قضاوت

ستایش کرده حق عدل و عدالت
نکوهش کرده ظالم را ز غایت
بپا دارید عدل و قسط خالق
ملالت کرده او ظلم و جنایت

مصادیق عدالت بی شمار است
رهایی از گناهان و فشار است
گهی شخصی بود گه اجتماعی
رواج و رونق کسب است کار است

رعایت کن عدالت بر یتیمان
تهی دستان بود تاکید قرآن
عدالت گر شود جاری نباشد
فقیری در جهان حتی بیابان

۲۸.عدالت
پرچم عدل به پا گردد و با تقوا باش
بهر آن روز مهیا و همی کوشا باش
پرچم عدل به پا گردد و مهدی آید
بهر آن روز مهیا و همی کوشا باش

.عدل و انصاف
مردم بیچاره را یاری کن و کاهل نباش
بهر فردایت بکن کاری، خودت سافل نباش
با مصاف دیگران پرهیز از اجحاف کن
در عدالت عامل و از بندگی غافل نباش

عدالت(۱)
گفت پیغمبر که مهدی وارث ما در جهان
بهره ها دارد ز اجداد خود و پیغمبران
صاحب علم و مقام است و کمالات و ادب
می کند بر پا عدالت ، مهدی صاحب زمان

عدالت(۲)
خلق عالم را بود هادی و منجی توامان
منتقم باشد امام و صاحب کون و مکان
می دهد تشکیل حضرت دولتی وقت قیام
تا شود برچیده هر ظلم و خیانت بی امان

عدالت(۳)
یا ابا صالح نما رویت به مردم در جهان
آمده در کل ادیان الهی نامتان
او امام و رهبر کل جهان است و بشر
زین سبب گویند او را صاحب امر و زمان

عدالت(۴)
مهدی است افشاگر و هادی برای بندگان
می شود اتمام حجت بر همه پیر و جوان
حجت حق گر نماید عدل خود را او به پا
نیست مسکین و فقیری با قیامش در جهان

عدالت(۵)
شیعیان در انتظار منجی خلق جهان
کی شود مقدور روی بی مثال و هم نهان
یکصد و هشتاد و دو القاب دارد آن امام
این ز آیات است و تعبیر و بیان خبرگان

عدالت(۶)
تویی جانشین خدا در تمام جهان
نباشد جهان بی امام و ولی هر زمان
تویی حجت و قائم و مظهر اهل بیت
گشایش روا کن به مردم ، امید نهان

عدالت(۷)
گر حجت حق آید ، دنیا شود گلستان
باشد اجازت آن، در دست حی سبحان
از جان و دل دعا کن ، شاید امام آید
با انقلاب مهدی، سر را رسان با سامان

عدالت(۸)
از مکه او بیاید، با اذن و حکم یزدان
تو بهتربن نویدی، بر دیدگان انسان
حجت برای مردم، حجت تمام کرده
از حق طلب نمائید ، اذن قیام جانان

عدالت(۹)
ای غایب از نظر ها، بنمای فهم قرآن
من عاشق نگاهت، ای پادشاه خوبان
شرح دعای ندبه، خود باز گو برایم
ذکر دعای حضرت، فیضی دهد فراوان

عدالت(۱۰)
ای وارث محمد، زیبای خوب رویان
تو آیت غدیری، محبوب هر مسلمان
نامت عجین به عدل است، بر پا نما حکومت
قدری تفقدی کن، آرامش دل و جان


سراینده
دکتر علی رجالی



+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:28  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار معاد
۱۰۲۶.اعمال
دانی که چه چیز تا قیامت با ماست
اعمال مفید تا نهایت با ماست
علمی که شود چراغ و شمع دگران
با دادن سود بینها یت با ماست


۱۰۳۸.مرگ
دانی که چه چیز تا قیامت با توست
اعمال نکو تا نهایت با توست
با مرگ نهی هر آنچه داری با خویش
تا قبر رفیق با محبت با توست




۹۸۱.اندیشه
تا توانی بندگی را پیشه کن
در جوانی تا توانی توشه کن
تا بری در سن پیری بهره اش
در امور آخرت اندیشه کن



معاد

روز رستاخیز می باشد معاد
آن قیامت باشد و گردد مراد
مردگان دارای جسم اند و حیات
حق تعالی می کند آن را به یاد

روز محشر باشد و وقت حساب
هرکسی بیند عذاب خود عقاب
خوش به حال مردم نیکو سرشت
سیرت پاک است دور از هر عذاب

بعد توحید است تاکید خدا
بر معاد و روز پاداش و جزا
هر چه کاری می کنی آن را درو
نیست فرصت بر خلایق در ادا

ربع آیات است در بحث معاد
تا نباشد شک و تردید و عناد
در خصوص روز عقبی روز خیز
هر کسی بیند سزای خود جهاد

چه خوش گفت مولا علی این پیام
که رحمت شود شامل هر کدام
چو دانی کجایی ،کجا می روی
کجا بوده ای در جهان و نظام

خدا گفت بر مردمان این چنین
همه زنده گردند در واپسین
شما مرده بودید قبل حیات
نمودیم زنده ز خاک و زمین

حیات بشر از ازل بود نی ز ناف
سپس مرده گشتیم نبود گزاف
ندانم چگونه ، ندارم به یاد
نگوید خدا حرف ناحق خلاف

حیات و ممات است بعد از وفات
همه مرده گردند بعد از حیات
ولیکن شهیدان حق زنده اند
نبینیم آنان به چشمان چو ذات

نبی گفت در مرگ جعفر چنین
بدیدم ورا با دو بالی وزین
ملائک بود همره آن جناب
نباشد ورا سوی جنت حزین


چه خوش گفت باقر ولی خدا
که موت است خواب و بگیری فرا
ولی طول آن تا قیامت بود
بود روز خیز و ببینی جزا


معاد(۱)
گفت پیغمبر که نور سر مد است
نام پاکش مصطفی و احمد است
در قیامت حضرت رب عزیز
می کند پرسش ز عمر و امجد است

معاد(۲)
ابتدا از گوهر عمر گران
می کند پرسش ز هر پیر و جوان
مرمر جسمت چه سان فرسوده ای
چون نمودی طی دوران در جهان

معاد(۳)
ثروتت را چون بدست آورده ای
در کدامین راه مصرف کرده ای
مهر ورزیدی تو بر آل رسول
یا که در نفی ولی دل برده ای

معاد(۴)
بین سلیمان با ملک دارد سخن
در خصوص قبض جان از جسم و تن
چهره ات بنما تو اندر این جهان
تا که عبرت آن شود بر مرد و زن

معاد(۵)
گر فرو آیم ز بهر قبض جان
آن نباشد بر همه یکسان ز آن
بستگی دارد به ایمان و شعور
چهره ام گه مخفی است و گه عیان

معاد(۶)
چهره ام بر مردم صاحب کمال
باعث حیران شده اندر جمال
لیک چون بر اهل جور آیم فرود
قابل رویت نباشد ، عرض حال

معاد(۷)
چون گنه قلب تو را تسخیر کرد
ذکر حق کی بر دلت تاثیر کرد
هر که نفس خویش را درمان نکرد
کی درون و جان خود تدبیر کرد

معاد(۸)
اژدهای نفس گر گردد رها
موسیی باید که گیرد اژدها
تا عصایی سازد و آید بدست
پس مکن آن را رها با ادعا

معاد(۹)
گفت مولایم حسین بر اهل جور
قبل هر فسقی ز رزق حق مخور
گر توانی شو ز ملک حق برون
نیک دانم می بری آن را به گور

معاد(۱۰)
رو به جایی تانبیند حق تو را
گر توانی جان مده در این سرا
وانگهی باشد تو را سوی گناه
خوب می دانم نداری این قوا



۸۱۹.خود گذشتگی
خوشا آنان که ایمان در قیامت
رهاشان کرده از فهوای غفلت
برای کسب فیض نور سرمد
گذشتند از خود و دنیا و ثروت

۷۶۳.فراخوان
در قیامت می شود محشر به پا
مردگان را زنده می سازد خدا
می شود غوغا به پا با امر حق
دان خدا قادر به احضار شما


۶۹۸.علم
دانی که چه چیز تا قیامت با توست
اعمال مفید تا نهایت با توست
علمی که شود چراغ و شمع دگران
با دادن سود بی نهایت با توست

۱۳۴۶.روز رستاخیز
به نام خدا وند علم و کتاب
خداوند روز عقاب و حساب
رسد وقت موعود و وقت معاد
بود پرسش و پاسخ و گه عذاب

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:28  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار نبوت

نبوت(۱)
نیاز ما به وحی است و امامت
محمد آخرین پیک رسالت
توسل بر نبی و آل احمد
هدایت می کند ما را ز غفلت


نبوت(۲)
خدا گوید سخن بر کل امت
تعقل را نمی باشد کفایت
نیاز آدمی ما فوق عقل است
نبی روشن کند شمع هدایت

.نبوت(۳)
اطاعت از نبی امر ی خدایی است
رهایی از خود و کفر و جدایی است

دو بال عقل و ایمان می برد عرش
رهایی از قفس دل را شفایی است

.نبوت(۴)
شده نازل کتاب حق به تدریج
بود بعثت زمان نشر و ترویج
نزول دفعی قرآن شب قدر
کلام حق سراسر نور و تهییج

.نبوت(۵)
علت بعثت بود نشر پیام
از طریق مصطفی بهر نظام
یاد نعمت های حق بر مردمان
با تذکر با نمایش با قیام

نبوت(۶)
معجز ختم رسل ، در آیه هاست
در کلام حق مبین و ره گشاست
بی مثال است و نیاید مثل آن
تهفه ی پروردگار جان فزاست



نبوت(۷)
معجزه باشد کتاب مصطفی
جاودانه باشد و پر محتوا
می کند تبیین حقوق مردمان
هست قرآن منجی و نور خدا

نبوت(۸)
بر امام و بر نبی شمس الهدی
می شود ابلاغ از سوی خدا
در خصوص دین اسلام و جهان
زنده گردان کل عالم هر کجا


نبوت(۹)
مصطفی دارد صفاتی این چنین
اهل تقوا باشد و پاک و متین
هادی است و مهربان و بی ریا
حامی قشر ضعیف است و امین

نبوت(۱۰)
با قیام مهدی صاحب زمان
آخرین دین خدا اندر جهان
می شود احیا و می گردد قبول
می شود دین خلایق بی گمان

نبوت(۱)
السلام ای مشعل نور یقین
باعث هستی و ختم المرسلین
هادی مردم ز بیراه تویی
نور چشم انبیا و مسلمین

نبوت(۲)
تا پیمبر در جهان مشهور گشت
دین حق در لامکان چون نور گشت
دعوت اسلام بر شاهان شود
شد فراگیر و جهان مسرور گشت

نبوت(۳)
تا قیامت دین تو بر پا بود
مکتبت تا حشر پا بر جا بود
دین تو کامل ترین ادیان بود
ماندگار و در جهان والا بود
نبوت (۴)
با قیامت بت ز کعبه رانده شد
قبله گاه مسلمین پاینده شد
گشت حیدر جانشین احمدی
خلق را انعام دیگر داده شد

نبوت(۵)
ای محمد نور چشم انبیا
مظهر احسان و ایمان و عطا
منجی مردم تویی در معرفت
صاحب مهر و محبت بی ریا

نبوت(۶)
ای محمد مظهر خلق کبیر
صاحب حمد و مقامی بی نظیر
خلق را منجی ز گمراهی تویی
مظهر آئینه شاهی امیر

نبوت(۷)
ای محمد نور چشم مسلمین
معدن جان را تویی در ثمین
ای وجودت معدن اسرار حق
آن تجلی گشته در اصحاب و دین

نبوت(۸)
ای محمد ای شه اسلام و دین
وی که داری نور حق را در جبین
شیعه با قرآن و عترت زنده است
نور یزدان منجلی بر مومنین

نبوت(۹)
ای محمد ای مرا آرام جان
گنج رحمت طایر خلد آشیان
کعبه ی اهل کمال و معرفت
قبله ی جان ها تویی نور جنان

نبوت(۱۰)
مشعل تو در زمین و آسمان
می درخشد همچو خورشیدی عیان
نام پاکت روح را مرحم بود
افتخار آدم و جن و جهان

۴۴.زیارت جامعه
جامعه آئینه ی آل علی ، نور خداست
آن کلام انبیا باشد، بیان اولیاست
جامعه از بهر شیعه، یک دعا در ظاهر است
می کند تبیین اصول دین و آن ارکان ماست

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:27  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار توحید

.تسبیح
گر درک کنی شمس و قمر پر نورند
در روز و شبان منشا خیر و دورند
عالم همه تسبیح خدا می گویند
گر درک کنی جن و بشر مسرورند

۱۱۱۸کعبه
خانه ی حق قبله گاه مسلمین
مامن امن و سرای مومنین
اولین خشکی دنیا مکه است
بهترین معبد ، برای اهل دین


۱۰۶۸.ترک عبادت
با ترک عبادت ، ز خدا دور شوی
از نور خدا خارج و مغرور شوی
شیطان بنگر ، که رانده ی حق گردید
در محضر حق ذلیل و مهجور شوی

۱۰۵۳.سرخوردگی
درآن وقت دشمن ز ما دیده شست
که ایمان راسخ ز مردم بجست
بجز حی مطلق ، خدای علیم
مرو نزد نامحرمان از نخست

۷۳۸.حضور حق
دل خسته و جان خفته و ما سرگردان
حق شاهد و ما غافل و سست و نالان
عمری به هدر رفت و ندیدیم خدا را
او حاضر و ما غایب و مست و حیران

سراینده
دکتر علی رجالی


+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:26  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار حج

۱۱۳۰.حج
حج تجلی گاه روز محشر است
وحدت و همبستگی دیگر است
حج امید و شور و شوق و بندگیست
جلوه ای از طوف حق را در بر است

۱۰۷۸.عید قربان
عید قربان شد عزا بر مسلمین
حاجیان قربانی قرآن و دین
عده ای را با جفای خود هلاک
ناتوانی شد عیان از کفر و کین

۹۶۱.حج
حج مطار مومن خوش سیرت است
آن خلوص است و صفا و قدرت است
حاجیان را خانه ی حق قصر نیست
بل نمودی از حضور امت است


حج(۱)
گفت مولایم رضا اسرار حج
می شود تاکید بر اشعار حج
هست اعلام برائت از ستم
نیست تاخیری روا در کار حج

حج(۲)
حج فقط سعی و طواف و قصر نیست
حاجیان را خانه ی حق قصر نیست
حج نشان دین ابراهیمی است
منحصر بر دوره و یک عصر نیست

حج(۳)
حج طواف سنگ بر دیوار نیست
جز رضای ایزدی در کار نیست
یادی از آئین ابراهیمی است
طوف حق می باشد و انکار نیست

حج(۴)
کعبه از مهر و محبت پا گرفت
از ولایت و ز نبوت پا گرفت
کعبه قربانگاه اسماعیل دل
باشهادت ها ، عنایت پا گرفت

حج(۵)
حج طواف خالق یکتا بود
شکر معبودی که بی همتا بود
حج رها کردن بود امیال را
دل سپردن بر خدا والا بود

حج(۶)
طوف و قربانی ز حج اصغر است
طوف حق اما ز حج اکبر است
حج خلوص است و صفا و عزت است
دل بریدن از خود و هم پیکر است



حج(۷)
حج بی اخلاص باشد بی جواب
گوئیا تشنه لبی سوی سراب
حاجیان را رمی شیطان ها به سنگ
دور گشتن از خطایا از حجاب

حج(۸)
حج تجلی گاه رو محشر است
خود مثالی از سرای دیگر است
حج نمودی از حضور امت است
چون قیامت در نظر هم باور است

حج(۹)
حج نمودی از حضور امت است
حج مطار مومن خوش سیرت است
جامه ی احرام خود باشد کفن
آخرین تن پوش ما در خلقت است

حج(۱۰)
هفت را باشد نشان بر مسلمین
چون نماز و حسن خلق و اصل دین
کعبه از مهر و محبت پا گرفت
نیست فرقی در فرق یا مومنین

۴۲۹.اعمال حج
حج فقط سعی و صفا و قصر نیست
حاجیان را خانه ای حق قصر نیست
حج طواف خالق یکتا بود
طوف حق در یک زمان یا عصر نیست


۱۰۷۷.اعمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 19:32  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار روزه

۱۱۷۹.روزه
روزه تنها آب ناخوردن که نیست
ره بسو ی سفره نا بردن که نیست
روزه تمرین جهاد اکبر است
روزه در خوابیدن و خوردن که نیست

۱۱۲۷.عید فطر
سی روز گذشت و عید فطرت آمد
پاکی روان و ترک ظلمت آمد
شیطان هوس اسیر ما بود ، به بند
شادی و سرور بی نهایت آمد



۹۳۷.اعیاد
بهترین آیین و جشن بی نظیر
عید قربان باشد و فطر و غدیر
عید دیگر مبعث پیغمبر است
عید پاکی ها و عید دلپذیر


روزه(۱)
روزه ذکر است و دعا و رمز و راز
صوت قرآن با صدایی دلنواز
روزه تمرین جهاد اکبر است

ناله کردن همره سوز و گداز

روزه(۲)
دعوت خاص خدا ماه خداست
در ضیافت جملگی نور و صفاست
چشم و گوش و دل شود دور از خطا
روزه یکسان ساز فقر است و غناست

روزه(۳)
روزه حکمت را دو چندان می کند

جسم و جان را پاک و درمان می کند
معرفت را روزه افزایش دهد
باغ دل را نور افشان می کند

روزه(۴)
روزه مخصوص مسلمانان که نیست
در مرام و دین ما خسران که نیست
روزه شیطان را به زندان می برد
در ضیافت غفلت و حرمان که نیست

روزه(۵)
روزه تمرینی برای آدم است
روح را آرام بخش و مرهم است
جسم چون بار ریاضت می کشد
عشق یزدان مرهمی بر هر غم است

روزه(۶)
روزه داری در طریق سالکان
باعث رشد و کمال بندگان
روح را ،صیقل دهد راز و نوا
نفس دون تسلیم می گردد ز آن

روزه(۷)
روزه ما را جای والا می برد
همچو مرغی سوی بالا می برد
تا که گیری مزد و پاداشی مزید
آدمی را عرش اعلا می برد

روزه (۸)
روزه تنها آب ناخوردن که نیست
ره به سوی سفره نا بردن که نیست
خواندن و فهمیدن قرآن نکوست
طی دوران کردن و مردن که نیست

روزه(۹)
روزه در آئین عیسی آمده
در کتاب اهل ترسا آمده
بیمه می گردد حواس آدمی
روزه در آئین موسی آمده

روزه(۱۰)
روزه انسان را به یاد حق برد
قلب را تسکین و آرامش دهد
عزت انسان فزون گردد همی
موجب رشد و سعادت آن بود




۸۲۹.ضیافت
دعوت خاص خدا ، ماه خداست
در ضیافت ، جملگی نور و صفاست
نفس را مدفون کند ذکر و دعا
روح تو مهمان خاص کبریاست

۸۳۰.روزه
روزه ذکر است و دعا و رمز و راز
یاد معبودی که باشد بی نیاز
خواندن و فهمیدن قرآن نکوست
با صدای دلنشین و دلنواز



۷۶۸.عید فطر
الهی فطر ما را کن تو فاطر
نما ایمان ما را سخت و فاخر
سرای حق بود دلهای مو من
دلم گردد سرای نور طاهر


۷۷۰.ماه رمضان
عجب ماهی است این ماه عبادت
مه ارض و سما و قدر و‌ رحمت
بود ماه خدا و عشق و تقدیر
دهد آرامش و صبر و طهارت

۷۵۲.انزوا
عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت ، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج هم در خفا نیست




۷۱۸.روزه
روزه تنها آب نا خوردن که نیست
ره بسو ی سفره نا بردن که نیست
روزه تمرین جهاد اکبر است
روزه در خوابیدن و گفتن که نیست


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 14:13  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار نماز

۱۱۱۵.زیارت نامه خدا
زیارت نامه ی یزدان نماز است
وصال ایزدی ما را جواز است
نمازی خوان چو مولا گر توانی
عبادت با خدا راز و نیاز است

۱۱۰۰.دیدار
اگر مایل به وصل ذوالجلالی
اگر خواهان یزدان و جمالی
نمازی خوان که مولا خواند آنرا
اگر راغب به رشدی و کمالی

۱۰۰۸.شب قدر
امشب همه در راز و نیاز ند
در مسجد و محراب و نمازند
بر دلبر خود عشق بورزند
هم ناله و در سوز و گدازند

۹۱۱.حق نماز
آنکه ضایع می کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات
حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات

۹۱۳.رنج
پانزده رنج و بلای جانگداز
آیدت گر سست انگاری نماز
اندر این دنیا و اندر آخرت
گر نباشد با خدا راز و نیاز

نماز (۱)

گفت پیغمبر به زهرا این سخن
در خصوص امر حق بر مرد و زن
در خصوص جان و قرآن و نماز
تا که امت بشنود از جان و تن

نمار(۲)
پانزده رنج و بلای جانگداز
آیدت گر سست انگاری نماز
کس نگوید جز محمد این سخن
کن عبادت با خدای بی نیاز

نماز(۳)
سه به قبر و سه به حشر آید تو را
قبر تو در ظلمت و ضیق و چه ها
شش به عالم سه به وقت مردنت
جملگی رنج است و خسران و بلا
نماز(۴)
بی نماز آخر ز کف ایمان دهد
تشنه و خوار و گرسنه جان دهد
کسر عمر و رزق و خشم کردگار
می شود او را دچار و آن دهد
نماز(۵)
نبی گفتا ستون دین نماز است
که معراج مسلمانی نیاز است
چو خوانی روح تو آید به پرواز
نیاز آدمی در ذکر و راز است

نماز(۶)
مجو جز ذکر حق چیزی تو بهتر
اگرچه باشد آن همسنگ گوهر
سراسر راز هستی در نماز است
مجو جز ذکر حق چیزی تو برتر

نماز(۷)
نمازی خوان چو مولا گر توانی
که تیر از پا کنند و خود ندانی
نمازی خوان چو مولا گر توانی
که تیر از پا کنند و خود ندانی
نماز(۸)
نماز است ارتباط حق و انسان
که واجب گشته آن بر هر مسلمان
خدا نازل نموده بهر هر کس
متاعی چون گوهر دری چو فرقان

نماز(۹)
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی امامت لهو بازی است
توسل بر ائمه خود رهایی است

نماز(۱۰)
اگر مایل به وصل ذوالجلالی
وگر راغب به رشدی و کمالی
به موقع خوان نمازت را تو ای دوست
مقدم در امور است و وصالی

۷۹۱.نماز
نماز است ارتباط حق و انسان
که واجب گشته آن بر هر مسلمان
دهد آرامش و تسکین بشر را
ادایش موجب لطف است و احسان

۷۹۳.اول وقت
آنکه ضایع می کند حق صلات
کی بنوشد از کفش آب حیات
حق آن بر بندگان سنگین بود
اول وقت است ما را باقیات

۷۶۷.خسران
نماز است عامل دوری ز خسران
انیس قبر و نور دل بود آن
چراغ رهنما و زینت ماست
بهای جنت است و عز انسان

۷۵۲.انزوا
عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت ، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج هم در خفا نیست

۷۶۰.سحر
وقت سحر است ، خیز از بهر نماز
با یار قدیم خود ، دمی راز و نیاز
در خلوت و تنهایی ، با یار سخن گو
هنگام سفر ، به نام او کن آغاز

۷۲۲.نماز
نماز است عامل دوری ز خسران
انیس قبر و نور دل بود آن
چراغ رهنما و زینت ما
بهای جنت است و عز انسان

۶۹۹.نماز
آنکه ضایع می کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات
حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات

۵۰۲عبادت
عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت ، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج هم در خفا نیست

۴۳۰.نماز
نماز با ولایت روشنائیست
وصول کردگار و دلربائیست
چو خوانی روح تو آید به پرواز
مقدم در امور زندگانیست

۲۹۸.ولایت
نماز با ولایت، روشنایی است
وصول کردگار و دلربا یی است
ولایت ریشه و اصل و عمود است
نماز بی ولایت، لهو و بازی است




۱۲۳۸.خوشبختی
عامل خوشبختی و رفع نیاز
در ستایش با خدای چاره ساز
باعث کسب کمال آدمی
در نماز است ، در نماز است ، در نماز

۱۱۳۷.نماز صبح
بر خیز ز خواب ، وقت دیدار شده
برخیز و بخوان ، که حق خریدار شده
صبح است و کنون وقت نماز است تو را
برخیز و ببین ، جهان پدیدار شده

۱۱۳۹.سحر
وقت سحر است ، خیز از بهر نماز
با یار و شفیق خود ، دمی راز و نیاز
در خلوت و تنهایی خود ، یار طلب کن
وقت سفر است ، خیز از بهر جواز




۱۳۲۴.سر فرازی
جمعی که همیشه سر فرازند
در محضر حق به ذکر و رازند
دائم به نیایش و عبادت
مشغول ریاضت و نمازند

۵۰.بر پایی نماز
امان از دست بی دینی ، برد تا قعر گمراهی
نگو ترک نمازت را ، نکن دیگر تو کوتاهی
نماز شب کمی بگزار، خدایت دوست می دارد
کلید گنج خوشبختیست، همین ورد سحرگاهی



سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 12:50  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار امام موسی کاظم(ع)

۲۵۵.امام موسی کاظم
می شوم در سوگ آن دردانه شب ها بی قرار
با نماز خاصه ات عالم شود شب زنده دار

مذهب شیعه به صبرت می شود برجا همی
کاظمین چون می روی،هر دیده باشد اشکبار

امام رضا(۱)
زاده ی موسی ابن جعفر نور چشم حیدر است
او بود شمس الشموس و نور حق را مظهر است
ملجا درماندگان است و پناه بی کسان
چنگ زن بر مرقدش ، زیرا شفیع محشر است



امام موسی کاظم(۱)
گر بخواهی رمز و اسراری فراوان در دعا
کن قرائت یک مناجات و نیایش با خدا
حضرت موسی ابن جعفر می کند راز و نیاز
او به یاد آرد خدا را در ستایش هر کجا

امام موسی کاظم(۲)
در رهایی و برون رفت از خفا و انزوا
می نماید او مثل ها در حیات و بر شما
ای که بیرون آوری اندر میان سنگ وخاک
یک درختی راکه گردد در پی امرت به پا

امام موسی کاظم(۳)
از خدای خود طلب کرده رهایی از جفا
کن اجابت حاجتم را، ای خدای جان فزا
آن امام متقی دارد تقاضایی ز حق
حاجت خود رانماید،بعد آن حمد و ثنا

امام موسی کاظم(۴)
مطمئنم گر بخواهی، من بگردانی رها
او بود در حصر هارون ، امر حق گردد ادا
حق پذیرد حاجت حضرت ، کند آزاد وی
لیک هارون می کند او را شهید و شد رضا

امام موسی کاظم(۵)
حق رهاند چون منی ، از بند و گردم من رها
مغفرت خواهم خدایا، گر بود لغزش مرا
تو مبرا از عذابی، تو امامی و شفیع
چون که معصومی و دوری از گناهان و خطا

امام موسی کاظن(۶)
ایمنی بخشی خدایا، تو بیامرزی مرا
من نکردم در اطاعت خود پرستی و خطا
من موحد هستم و یکتا پرست و حق پرست
تو عظیمی و کریمی و رحیمی بهر ما

امام موسی کاظم(۷)
می نماید او سخن از رزق و از روزی ما
مطمئن است از خدایش، می دهد رزق ورا
گاه باشد مستقیم و گه طریقی بی گمان
تکیه گاهم باشد وتنها امیدم هر کجا

امام موسی کاظم(۸)
هفتمین اختر بود آگاه از بند و جفا
این پیام احمد است بر آن امام و مفتدا
گفت هارون قاصدی آمد به خوابم با سلاح
کن رها فورا امام هفتم از رنج و بلا

امام موسی کاظم(۹)
می کند کاظم عبادت قبل هر ذکر و دعا
حاجت خود را سپس گوید با نام خدا
رو به قبله می رود بعد از طهارت هم وضو
تا کند باحق مناجات و نیایش در خفا

امام موسی کاظم(۱۰)
گفت کاظم با خدای خود چنین در انزوا
در خصوص یک جنین در حال رشد و در خفا
طفل را بیرون کنی از پرده ای اندر رحم
می کنی او را رها در قید و بندش از خفا


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 15:54  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار امام جعفر صادق(ع)

۱۱۱۷.عمر طولانی
چه خوش گفت صادق به اصحاب کیش
که نیکی نما قوم و فرزند خویش
رضای خدا دارد و خلق را
کند عمر انسان فزون و چه بیش

۸۷۳.امام جعفر صادق
السلام ای صاحب تفسیر دین
صاحب علم و کمال عالمین
مذهب شیعه به نامت مفتخر
ای فقیه و مقتدای مسلمین

۸۷۴.امام صادق
شهر علم با دست فرزند علی
بار دیگر همچو جدش منجلی
چند صد عالم ز علمت بهره ور
صادق و عابد بود نور جلی

۲۵۴.امام صادق
پایه های اصلی شیعه بیان کردی امام
شیعه با راه امامت تا ابد یابد قوام
راه جدت را بیان کردی تو ای صادق همی
شیوه ی ایشان همیشه بود بحث و احترام

امام جعفر صادق(۱)
السلام ای صاحب تفسیر دین و رهنما
ای که هستی صاحب علم و کمال و دلربا
چهار صد عالم ز علمت بهره ور اندر علوم
مذهب شیعه به نامت مفتخر ، ای مقتدا

امام جعلر صادق(۲)
حکمت و فقه و ریاضی و اصول و معرفت
می شود تبیین و مطرح در جوار و محضرت
صاحب علم نجومی و کلام و فلسفه
شبهه ها مطرح شد و دادی جواب آخرت

امام جعفر صادق(۳)
شش بود القابت ای دردانه و نور خدا
نور ایمان ، عشق یزدان، از تو ناگردد جدا
جعفری و صابری و فاضلی و عابدی
در تقابل با عدو همچون سدی در هر کجا

امام جعفر صادق(۴)
جعفر است نام ردیفی در قیامت در بهشت
هر ردیفش آیه ای از حکمت و از سرنوشت
در درون جنت است چندین طبق از نور حق
آنچه بینی هم عدد با نور یزدان و سرشت

امام جعفر صادق(۵)
در عبادت استواری ، همچو جدت پایدار
بنده ای بر آستان خالق و پروردگار
زهد را از جد خود با بندگی آموختی
پیشه کردی بر خودت در زندگی در کارزار

امام جعفر صادق(۶)
اربعه را نشر و تدوین کرده ای ، چون بهترین
حکمت و اخلاق تبیین کرده ای ، ای نازنین
راه را روشن نمودی تا ابد بر جامعه
نورت ای بدرالدجی ، مبهوت کرده عالمین

امام جعفر صادق(۷)
دین جدت بار دیگر زتده و مشهور گشت
علم و دانش در جهان پاینده و میسور گشت
از طبیعت تا ریاضی شد بیان در محضرت
علم او علمی فراگیر و عیان پر شور گشت

امام جعفر صادق(۸)
السلام ای صادق و ای جلوه ی افلاکیان
ای که هستی ، چون ملائک، در زمین و آسمان
غاصبی کز کین تو را مسموم با انگور کرد
روحت از جسمت جدا شد همره کروبیان

امام جعفر صادق(۹)
ای تو آرام قلوب و جمله ی ما شیعیان
در ره عشق تو باشیم و سرای عاشقان
بعد صادق شیعیان در سختی و تاریکی اند
چون بنی عباس آمد ،بعد آن سفیانیان

امام جعفرصادق (۱۰)
چون که صادق رفت دلها شد غمین اندر جهان
می شود محروم امت ، از عنایت ها هر آن
آنچه می ماند زما اعمال نیک است و درست
جمله مردند و چه ماند زان همه فخر کیان

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 15:6  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار امام باقر(ع)

۲۵۱.امام باقر

باقر علم النبیین ، ای امام پنجمین
در طفولیت شدی از کربلا چندی غمین
هر کجا حرف تعقل بود، بودی تو نخست
مذهب شیعه بدون تو ،طلایی بی نگین

۸۸۷.چهار امام
روح و جانم می رود سوی بقیع و نینوا
بلکه ببیند مرقد پاک شهید سر جدا
بارگاه قبر اولاد علی مخروب گشت
قبر باقر ، قبر صادق ، در کنارمجتبی

امام باقر(۱)
باقر علم النبیین و ولی مسلمین
در طفولیت بود در کربلا آن نازنین
کودکی را با شهید کربلا آغاز کرد
آن چراغ روشن و پنجم امام مومنین

امام باقر(۲)
گفت باقر صحنه های کربلا را این چنین
از غروب کربلا گوید سخن تا اربعین
گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشم
من ندیدم، جز وفا و عشق و ایثار و یقین

امام باقر(۳)
او به پا دارد علوم مختلف بر مسلمین
هر کجا حرف تعقل بود ، بودی اولین
با بیان علم و دانش ، او به حق اعجاز کرد
چون کند تبیین علوم حکمت و توحید و دین

امام باقر(۴)
ای محمد ،هم اصول دینی و هم فرع دین
مذهب شیعه ، بدون تو طلایی بی نگین
دین حق کامل شود، در پرتوی نشر علوم
نزد خلق و حاکم و رعیت تو بودی یک امین

امام باقر(۵)
ای که گشته ذکرتان هم در ملائک پر طنین
می زنی تیری به قلب فاسقین و کافرین
زهر داد آن حضرتش را تحفه ی ابن ولید
هفت ذی الحجه شهادت شد نصیب نازنین

امام باقر(۶)
مکتب توحید را تفسیر کردی همچنین
می کنی تبیین و تحلیل مسائل را ز دین
نشر علم و فهم دین و کسب انواع علوم
قدرتی گردد دو چندان در میان مسلمین

امام محمد باقر(۷)
گر بخواهی راه یزدان با خدا باش و امین
جستجو کن در علی و آل او و اصل دین
عابری خواهد ز حضرت راه قرب ایزدی
هاتفی بشنید و گفتش فادخلوها آمنین

امام باقر(۸)
گفت حضرت در طفولیت شهیدان دیده ام
عصر عاشورا امام بی سر و جان دیده ام
خاطرات تلخ شام و کوفیان از سر نرفت
در حیات و زندگی غربت فراوان دیده ام

امام محمد باقر(۹)
عصر عاشورا ، شهیدان فراوان دیده ام
پای خونین عزیزان ، چشم گریان دیده ام
آنقدر در پای خود خار مغیلان رفته است
عمه ام را بین نا اهلان پریشان دیده ام

امام محمد باقر(۱۰)
آنقدر در کربلا من جسم بی جان دیده ام
در حرم ، در نینوا ، لب های عطشان دیده ام
خطبه های حضرت زینب چه غوغا می کند
خیزران را بر لب شاه شهیدان دیده ام
سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 14:31  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار امام سجاد( ع)

۹۲۱.امام سجاد
گل میعاد فرزند حسین است
ولی و حافظ قرآن و دین است
امام مسلمین و عبد یزدان
دعا هایش صدای مومنین است

۹۲۲.ماه شعبان
به شعبان المعظم شد شکفته
گلستانی ز انوار نهفته
سه نور عالم هستی بیامد
بود میلاد و ایام خجسته

امام سجاد(۱)

می سرائیم مناجات دگر در شب تار
می نماید به ما نحوه ی توبه اظهار
پانزده ادعیه دارد علی ابن حسین
گر توانی تو قرائت کن و آن استمرار

امام سجاد(۲)

آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار
می نماید به ما، دوری از دوزخ و نار
آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت
سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار

امام سجاد(۳)

گر پذیرا نشوی ، من چه کنم ای قهار
تا پذیری دل بشکسته و پر گرد و غبار
می کنم گریه و زاری و فغان درگاهت
گوشه چشمی بنما، نیست امیدی ز تبار

امام سجاد(۴)

توبه کن گر تو بخواهی رهایی و قرار
که کند بخشش و نادیده بگیرد اقرار
بنما عفو خدایا، که ندارم جز تو
در گذر از گنه وکار خلاف بسیار

امام سجاد(۵)

نام توبه است بر آن باب و کند دور ز نار
نیست ما را حرج وعذر و بهانه از یار
تو گشودی در عفو، بر همه پیر و جوان
تو بپوشان لباسی که دهد عز و وقار

امام سجاد(۶)

توبه کن درگه یزدان که بود او غفار
نیک دانم که تویی یاور و بر ما انصار
ای خدا معصیت وکبر و حسد جان سوز است
بنما عفو مرا از گنه وکن بیدار

امام سجاد(۷)

من پشیمانم ونادم، تو را شکر گذار
چون امیدم نبود غیر خدا، ای غفار
می کنم خواهش و درخواست ز حی مطلق
او بود منجی ما، ناجی ما هم قهار

امام سجاد(۸)

ای که داری همه چیز و منم غافل و خوار
کن امیدم دو چندان ، نهایت ز هزار
حق بود راز نگهدار و بود حافظ ما
پس نما لطف و مدارا ، خداوند خیار

امام سجاد(۹)

می نماید به ما نحوه ی توبه اظهار
می گذارد اثری بر دل و جان و رفتار
نیست راهی که نگردد به خدا آخر ختم
پس چرا غیر خدا ، راه دگر، چون کفار

امام سجاد(۱۰)

دوریت موجب بیچارگی و گریه و زار
شده ام خوار از این دوری و آن هم بسیار
مرده گشته است دلم از گنه وکبر فساد
زنده گردان مرا، چون که تو هستی ستار

۸۸۷.چهار امام
روح و جانم می رود سوی بقیع و نینوا
بلکه ببیند مرقد پاک شهید سر جدا
بارگاه قبر اولاد علی مخروب گشت
قبر باقر ، قبر صادق ، در کنارمجتبی


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 23:32  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی
اشعار امام رضا( ع)

۹۶۰.طوس
ای رضا ، ای ای مظهر عدل و شرف
ای که قرآنت سخن بود و هدف
وادی طوس ازوجودت گلشن است
همچو در بودی درون یک صدف

۹۳۹.ضامن آهو
السلام ای ضامن جان از گزند
حافظ آهو ز صیاد و کمند
ای که هستی منجی بیچارگان
شافع درماندگان ، در حصر و بند

۸۷۶.امام رضا
ای انیس دل امام هشتمین
جان به قربان تو ای در ثمین
گو به مهدی ، ای امام شیعیان
در فرج تعجیل کن ، ای نازنین

۸۷۷.طوس
ای رضا ، ای مظهر عدل و شرف
ای که قرآنت سخن بود و هدف
وادی طوس از وجودت گلشن است
می درخشی همچو در اندر صدف

۲۷۷.طوس
ای رضا ای مظهر عدل و شرف
ای که قرآنت سخن بود و هدف
وادی طوس از وجودت پر نعم
اشتیاق زائران از هر طرف

۲۴۷.امام رضا

ای رضا ای مظهر عدل و امید شیعیان
یادگار زاده ی بو طالبی اندر جهان
تا به مشهد می روم ، وارد شوم بر درگهت
راه جدت را بیان کردی برای رهروان

۲۴۸.چراغ هدایت
افتخار شیعیان، در مذهب و در انبیاست
هشتمین اختر، چراغ اهل بیت و اولیاست
جایگاهت بر سریر و تخت پاک لایزال
مشعل نور هدایت در خراسان هم رضاست

امام رضا(۱)
زاده ی موسی ابن جعفر نور چشم حیدر است
او بود شمس الشموس و نور حق را مظهر است
ملجا درماندگان است و پناه بی کسان
چنگ زن بر مرقدش ، زیرا شفیع محشر است

امام رضا(۲)
هشتمین ماه ولایت ، قدسیان را سرور است
بارگاه حضرتش ، آرام بخش مضطر است
مامن دلدادگان است و پناه مردمان
این سرای دل ربا ، همچون بهشت انور است

امام رضا(۳)
بارگاه هشتمین اختر ، سرای دیگر است
هر کجای صحن و ایوانش سراسر زیور است
مرکز امن و امان است این سرای دلپذیر
گنبد و گلدسته اش پوشیده از سیم و زر است
امام رضا(۴)
ضامن آهو رضا باشد ، شفیع محشر است
در دو عالم منجی است و زاده ی پیغمبر است
سجده گاه شیعیان از خاک مدفون ولاست
تربت پاکش معطر ، همچو مشک و عنبر است

امام رضا(۵)
هشتمین شمس رسالت ، همچو در و گوهر است
مرقد پاک و ظریحش ، دیدگان را افسر است
باعث ایجاد هستی ، حضرت سلطان طوس
جمله معصومین ، امام و مقتدای برتر است

امام رضا(۶)
شوق دیدار و وصالت بر زبان و در سر است
مرغ جانم می کند فریاد ، بی بال و پر است
هر دل بشکسته می گردد روانه سوی طوس
چون امید و شافع هر بینوایی اکبر است

امام رضا(۷)
بارگاهت همچو رضوان بی نظیر و طاهر است
قطره های اشک زوارت ، بسان گوهر است
هست سقاخانه ات سر چشمه ی حوض برین
آب آن آب حیات است و ز حوض کوثر است

امام رضا(۸)
بارگاه زاده ی زهرا ، جلال کشور است
این سرای حجت حق و شفیع و داور است
به چه زیبا منظری دارد سرای دلگشا
من نمی دانم بهشت است یا سرای دیگر است

امام رضا(۹)
چون رضا علمش ز حق است و حکیمی قادر است
در مصاف اهل دانش ، در بلاغت برتر است
عالمان دین عیسی می شوند تسلیم حق
گنج اسرار خدا و مقتدا و رهبر است



سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 21:44  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار امام حسن(ع)

۹۳۸.آل عبا
حسین و حسن ، حیدر و مصطفی
صدیقه زمان ، مادر اولیا
همه پنج تن ، پیکری واحدند
چو هستند ، اعضای آل عبا

۸۸۷.چهار امام
روح و جانم می رود سوی بقیع و نینوا
بلکه ببیند مرقد پاک شهید سر جدا
بارگاه قبر اولاد علی مخروب گشت
قبر باقر ، قبر صادق ، در کنارمجتبی

۸۶۱.شافع محشر
آورده به عالم گهری دخت پیمبر
هم پاره تن احمد و هم زاده ی حیدر
او صاحب کوثر بود و نور دو عام
پرورده ی زهراست حسن ، شافع محشر

۸۵۸.تولد
چو آمد ز زهرا بدنیا حسن
جهان گشت یکباره پر یاسمن
نکو کودکی صورتش قرص ماه
هدایت گر خلق و هر انجمن

۸۵۹.گوهر
حسین و حسن همچو یک گو هرند
چو یک نور واحد ز یک مظهرند
هدف هر دو را قرب یزدان بود
دو چشمان زهرا و پیغمبرند

۸۶۰.امام حسن
شد ماه مبارک ، به قدوم مه طاها
روشن به جهان ، دیده ی آن رهبر والا
صورت چو علی ، قد چو نبی ، هادی امت
گشته است حسن ، نور خدا ، مظهر تقوا

۸۳۷.جان نثار
شیعه خلقش چون امام مجتبی است
از خشونت های نفس دون رهاست
روز ها چون شیر و شبها عابد است
جان نثار خط سرخ مر تضی است

۲۵۷.امام حسن
سید و اولاد زهرا و علی شاه نجف
در ره و رسم پدر نستوه بود و با شرف
شد حسن بعد از علی حاکم به خیل مسلمین
صلح کرد او ازبرای عدل وایمان و هدف

امام حسن(۱)
سید و اولاد زهرا و علی شاه نجف
در ره و رسم پدر نستوه بود و با هدف
چون به دنیا آمد آن دردانه ی دخت نبی
شد به پا جشن وسرور و شادی و شور و شعف
امام حسن (۲)
فکر ما ، اعمال ما، در راه و مشی آن امام
با حسین و با حسن عمرت نمی گردد تمام
گر بخواهی عشق یزدان در درون و جان خود
جستجو کن در عبادت در توسل در مرام
امام حسن(۳)
سید و میر جوانان بهشت است مجتبی
او بود دردانه ی زهرای اطهر ، مر تضی
در جهاد و رزم ، او تنهاترین سردار شد
همچو گوهر در صدف باشد ، عزیز مصطفی

امام حسن(۴)
آورده به عالم گهری دخت پیمبر
هم پاره تن احمد و هم زاده ی حیدر
روشن به جهان دیده ی آن رهبر والا
او نور دل فاطمه و شافع محشر

امام حسن(۵)
شد نیمه ی ماه رمضان جشن ولادت
باشد همه جا شور و صفا بهر ولایت
او سید و سالار حسین در ره دین است
صورت چو علی، قد چو نبی، نور رسالت

امام حسن(۶)
گشته است حسن،نور خدا ،پور ولایت
او پاره تن احمد و هم زاده ی حیدر
با شیر خدا همره و او نور یقین است
پرورده ی زهراست حسن، سبط پیمبر

امام حسن(۷)
شد ماه مبارک ، به قدوم مه اکرم
او صاحب کوثر بود و نور دو عالم
روشن به جهان دیده ی آن رهبر والا
بر خلق جهان شافع و هادی مکرم

امام حسن(۸)
صلح او احیا گر دین نبی اکرم است
صلح او بیدار باش امت و هم عالم است
دین حق را صلح او تفسیر و تبیین می کند
دین حق را در حقیقت شوکت و هم مکرم است

امام حسن(۹)
رازها گشته نهان در صلح و در پیمان او
این به نفع دین اسلام است آن فرمان او
صلح او جنگ است اما در سکوت و هم عیان
نیست شکی در رشادت یا که در برهان او

امام حسن(۱۰)
السلام ای صاحب کوثر، امام دومین
معدن جود و سخایی ، صاحب نور یقین
نام تو باشد زبان زد درسخاوت در عطا
سفره ها بر پا شود با یاد و با نامت عجین

۱۲۸۸.ولادت
شد نیمه ماه رمضان جشن ولادت
باشد همه جا شور و صفا بهر ولایت
آورده به عالم گهر ی دخت پیمبر
صورت چو علی قد چو نبی , بهر هدایت


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 16:49  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار حضرت مهدی(ع)

۲۱۴۸.شباهت
یوسف و مهدی ، شبیه یک دگر
هر دو باشند ، منجی خلق و بشر
آخرین نسل پیمبر ، آخرین نسل امام
در مرام در عقیده هم نظر

۱۲۰۶.سفارش
ﺍﺯ نبی ﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﻤﻪ
ﺫﮐﺮ ﺁﻧﻬﺎ ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ گردد ﺳﻔﺎﺭﺵ مرتضی
حفظ دین را بر همه بی واهمه

۱۲۰۵.هادی
از ﻧﺒﯽﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺯﻣﺎﻥ
ﺟﻤﻠﮕﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﻮﺭ ﺟﻨﺎﻥ
ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ
هادی ﭘﯿﺮ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ

۲۱۴۲.روز موعود
خبر آمد ، خبری در راه است
روز موعود و وصال و جاه است
حجت حق ، ز پس ابر ، برون می آید
خوش بر آن دل ، که از آن آگاه است

۱۱۵۵.انتظار
سالکان ، حامی خط شهدا می باشند
عاشقان ، پیرو راه کربلا می با شند
جملگی منتظر اذن خدا در عالم
عارفان ، منتظر نور خدا می باشند

۱۰۸۰.سوگواری
بی قرارم ، سوگوار م ، تا ظهور
حاجیان را می کشند ، اصحاب زور
غم گسارم ، مهدی صاحب زمان
ریشه ای ظالم بکن ، از قعر گور

۱۰۷۰باران امید
با آمدنت دلم صفا می یابد
باران امید دم به دم می بارد
عشق تو به جان ما ، زده آتش ها
خنده به لبان بینوا می آید



۱۰۷۲.صاحب الزمان
ای کاش، که صاحب الزمان می آمد
صوت شه جان ز هر مکان می آمد
عشق تو به جان ما ، زده آتش ها
دستور قیام ، بی امان می آمد

۱۰۷۳.صاحب امر
ای کاش، که ظلم و جور بر چیده شود
عدل و شفقت به هر مکان دیده شود
جز صاحب امر و صاحب کون و مکان
امکان حصول ، بر زبان وعده شود

۱۰۶۹.امام زمان
خون به دلم ، ای مه تابان ، بیا
رخ ز همه مخفی و پنهان ، بیا
دیده ی ما منتظر روی تو ست
جان به لبم ، ای شه شاهان، بیا

۹۵۷.حضرت مهدی
چون خدا وعده نموده بر ظهور
مهدی می آید اگر چه دور دور
تا کند دین خدا را او به پا
او کند دنیا گلستانی ز نور

۹۵۱.دری نهان
ای که هستی در صدف دری نهان
ناله ها جاری است با اشک و فغان
در فرج تعجیل کن ای نازنین
خود بر آور انتظار شیعیان

۹۲۲.ماه شعبان
به شعبان المعظم شد شکفته
گلستانی ز انوار نهفته
سه نور عالم هستی بیامد
بود میلاد و ایام خجسته

۹۱۰.حضرت مهدی
تا به کی خونابه ریزم همچو ابر
از غمت لبریز گشته جام صبر
شعر هجرت را سرودن ای امام
تا به کی مردم دچار ظلم و جبر

۹۰۸.موعود
ای ز رویت شمس رخشان منفعل
وز رخت شمع شبستان مشتعل
جان فدایت ، ره گشای شیعیان
کی رسد موعود و کاری مفتعل

۸۸۶.ظهور
عشق و صفا جمله عنایت شده
پر تو فشان نور ولایت شده
مهدی بیا که حق هویدا شده
آمدنت شرح و روایت شده

.زمان
این زمان چیست که صاحب دارد
صاحبش کیست که طالب دارد
او بود غایب و حاضر همه جا
گوهری هست که نایب دارد

۸۷۰.صاحب الزمان
این زمان چیست که سرعت دارد
صاحبش کیست که عزت دارد
گوهری هست در این کون و مکان
این ولی کیست که حکمت دارد


حضرت مهدی(۱)
این جمعه به سر آمد و سالار ندیدیم
یک عمر به سر آمد و دلدار ندیدیم
روز و مه و سال آمد و محبوب نیامد
جانم به ستوه آمد و رخسار ندیدیم

حضرت مهدی(۲)
خون شد دل من ، سرور و غمخوار نیامد
سخت است غم دوری و دلدار نیامد
دل می تپد از دوری آن سید ابرار
صد حیف که آن مظهر دادار نیامد

حضرت مهدی(۳)
افسوس که آن شیر و علمدار نیامد
صد حیف مرا یوسف اطهار نیامد
از طعنه ی بدخواه دلم کاسه ی خون شد
کان منجی این مردم دیندار نیامد

حضرت مهدی(۴)
گل ها همه روئید ، ولی یار نیامد
بر دشت و چمن آن گل بی خار نیامد
دل می تپد از عشق تو و عشق دل افروز
در بین گلان، بلبل گل زار نیامد

حضرت مهدی(۵)
زد شعله به جان ، دلبر و شهیار نیامد
هر چند طبیب دل بیمار نیامد
ترسم که نبینم رخ دلدار و دل افروز
منجی جهان ، مخزن اسرار نیامد

حضرت مهدی(۶)
اشکم چه روان بود ولی یار نیامد
عشقش چو منی کشت و جهاندار نیامد
از دوری لیلی نتوان گفت ولیکن
کان یاور این جمع گرفتار نیامد

حضرت مهدی(۷)
افسوس که آن ماه شب تار نیامد
صد حیف که آن لحظه ی انظار نیامد
از دوری دلدار خزان شد دل و جانم
چون همدم و دلدار به دیدار نیامد

حضرت مهدی(۸)
شب تا به سحر گریه و سالار نیامد
از دیده روان بود ، جهاندار نیامد
عمریست که بی تاب قیام شه جانیم
افسوس کان منجی و سردار نیامد

حضرت مهدی(۹)
آرام دل و مونس و ستار نیامد
یک عمر نظر کردم و یک بار نیامد
عمری به سر کوی نشستم ز بر دوست
آن گوهر یک دانه ی اطهار نیامد

حضرت مهدی(۱۰)
این شعر به سر آمد و دلدار نیامد
اعمال بود مانع و هر بار نیامد
او حاضر و ما غایب و دیدار محال است
اصلاح نما خویش ، به گفتار نیامد

۸۰۲.بیرق
از وجود اقدس شمس الهدی
می شود عالم پر از نور و صفا
بیرق ختم رسولان در کفش
تا کند دین خدا را او به پا

۷۹۹.گتج
حبذا ای یوسف آل علی
مظهر پویای آمال علی
ای وجودت گنج لطف سرمدی
خود برآور راه و امیال علی

۸۰۰.انتظار
مرهم دلهای محزون و پریش
در رحم گوید سخن با مام خویش
جملگی در انتظار روی او
هر گروه و مذهب و آیین و کیش

۷۹۶.حکومت
دعا کن بر فرج بهر عدالت
که مهدی آید آن روح ولایت
خداوند احد وعده نموده است
حکومت بر جهان را تا قیامت

۷۵۵.ستم
ای کاش ، که ظلم و جور برچیده شود
طومار ستم ز بیخ و بن کنده شود
با صاحب امر و صاحب کون و مکان
عدل و شفقت در همه جا دیده شود

۷۵۶.قیام
ای کاش ، که صاحب الزمان می آمد
دستور قیام ، توامان می آمد
مهدی ز پس پرده برون می گردید
آوای اناالحق ، ز جهان می آمد


۶۷۵.مقتدا
گل نرگس امام مسلمین است
ولی و مقتدای عالمین است
کند دنیا گلستانی ز انوار
امید شیعیان نور دو عین است

۵۸۵.امام زمان
آخرین وارث امام غایب است
او که بر جمله حریفان غالب است
قدرت اعجاز دارد چون رسل
صاحبان معرفت را نایب است

۲۴۵. جهان
جهان بعد از ظهورش نیک و زیباست
ظهورش باعث اثبات حق هاست
عدالت را قیامش زنده سازد
همه دلها هماره سوى مولاست

۲۴۲.فنا
قیام آیت مبین ، ادا شود
دشمن مرتضی علی، فنا شود
عدل خدا پیرو آن جاری است
خوش به کسی همره مولا شود

۲۴۳.حکومت
اگر یاری بود، آن یار والا است
که او نور دل و فرزند زهراست
قیامش جز به فرمان خدا نیست
حکومت در زمین را گر چه غوغاست


۴۹۹.بیرق
از وجود اقدس شمس الهدی
می شود عالم پر از نور و صفا
بیرق ختم رسولان در کفش
می شود جاری عدالت هر کجا



۵۳۷.یا مهدی
دیوانه و شیدای توام ، یا مهدی
گم گشته ی ، دریای توام ، یا مهدی
دریای وجود و معرفت در هستی
دل برده ی ، رعنای توام ، یا مهدی


۵۵۸.صفا
با آمدنت دلم صفا می یابد
خنده به لبان بینوا می آید

مشتاق زیارت توام ، یا مهدی
باران امید خوشنوا می بارد

۶۹.غیبت حضرت مهدی
در پرده های غیبت ، ای وارث امامان
از بدو خلقت خود، با امر و حکم یزدان
خواندی نماز میت، با سوز جان پدر را
لیکن به امر یزدان، غایب شدی پس از آن


۱۷۰.امام زمان
حق به داد ما رسد اندر مصائب هر زمان
می ر سد روزی که حجت دیده می گردد عیان
ما همه مشتاق دیدار امام و اذن حق
تا کند عدل خودش را او به پا اندر جهان

۱۷۶.قیام
می شود روزی ببینی منتقم را در جهان
ما همه مشتاق دیدار امام خود عیان
ای خدا ظلم و جنایت بی حد و بی انتهاست
وعده حق می شود اجرا، بی شک و گمان

۲۵۹.امام عصر
می رسد روزی که دنیا چون گلستان می شود
دولت مهدی بپا و عدل و احسان می شود
حکم حق جاری شود در عالم و کون و مکان
عقل و ایمان بشر افزون و چندان می شود

۲۸۴.صاحب امر
ای صاحب امر و صاحب عصر و زمان
ای مالک یوم و مالک کون و مکان
تا کی ز فراق تو بسوزد دل ما
ای مظهر عدل و منجی پیر و جوان

۱۳۵۱.دادرس
ای دادرس مردم ، ای پادشه خوبان
بر ما بنما لطفی ، در پیش گه یزدان
مردم همه مشتاقند ، بینند رخ گلگونت
فریاد رس مایی ، تفسیر شود قرآن

۶۵۰.گلستان
من که می دانم جهان روزی چو رضوان می شود
شادی و خوشحالی مردم دو چندان می شود
پس چرا نومید از آینده و حال خودم
مهدی موعود می آید ، گلستان مى شود

۷۹۷.رحمت مطلق
کی شود یارب که ما را رحمت مطلق رسد
موقع اثبات صدق ذکر جاء الحق رسد
گیتی اندر نور گردد چونکه آن مصلح رسد
دولت مهدی به پا و صاحب و ذی حق رسد




.منتظر
منتظر یعنی مهیا گشتن و خود ساختن
در مصاف دشمنان ایمان و دل ناباختن
منتظر یعنی قیامی با دل و امیال خود
طالب محبوب بودن وز جهان رخ تافتن


۹۷۵.زمان ظهور
گفنم نمای رویت ، گفتا که آن عیان است
گفتم که سر این راز ، گفتا که آن نهان است
گفتم ظهور محبوب کی می شود میسر
گفتا اجازت آن ، با امر شاه جان است

۱۰۲۳.روز موعود
می رسد روزی که دنیا غرق شادی و گلستان می شود
می رسد روزی که تفسیر کلام وحی و قرآن می شود

دولت مهدی بپا و عدل جاری در حکومت می شود

عقل و ایمان بشر افزون و تکمیل و دو چندان می شود


۱۲۶۱.ندای حق
روز و شب در انتظار مهدی صاحب زمان
مردمان دیده ام بنشسته بر در خون فشان
تا ندای حق رسد از آسمان در هر طرف
با قیامی تحت امر صاحب کون و مکان

۱۲۷۸.عدالت
گر حجت حق آید ، پایان خصومت هاست
چون عشق حقیقی شد ، آغاز ولایت هاست
با آمدن مهدی عدل است ، عدالت ها
پاکیزه جهان گردد ، آزاد ز نکبت هاست

۱۲۶۲.منتظر
منتظر ، یعنی امید ، یعنی عدالت در جهان
با قیامی تحت امر مهدی صاحب زمان
منتظر ، یعنی نوا ، یعنی رجا ، یعنی دعا
نام مهدی را بیان کردن ، دمادم بر زبان


سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 16:12  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار حضرت علی(ع)

۱۲۷۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است

۱۱۸۲.مولود کعبه
علی چشمان خود در کعبه وا کرد
چه غوغایی به عالم او به پا کرد
علی آمد به دنیا روز جمعه
دل هر شیعه را شاد و چه ها کرد

۱۱۸۳.نور خاتم
بود زهراى اطهر نور خاتم
علی را همسری باشد به عالم
علی باشد پدر بر بهترین ها
حسین و مجتبی را ، هر دو با هم

۱۱۸۴.ضربت
علی در بهترین شب خورده ضربت
بدست جاهلی در غرق شهوت
شود در خون ولی و نور هستی
به خون آغشته گردد فرق حضرت

۱۱۸۵.جفا
علی بعد از محمد بهترین است
سزاوار حکومت هم امین است
ولیکن نقض گردد عهد و پیمان
جفا بر اهل بیت و مسلمین است

۱۱۸۶.تقدیر
علی شد غرق خون با ضرب شمشیر
بدست جاهلی با مکر و تزویر
رسد نور خدا بر آرزویش
بود آن هم زمان با شام تقد یر

۱۱۱۶.کسب علم

چه خوش گفت مولا علی، مرتضی
ادب را فزون می کند فضل ما
اگر طالب حکمت و عزتی
ادب را ، درون را، رعایت نما

۱۰۹۸.حضور دل
نمازی خوان چو مولا گر توانی
که تیر از پا کنند و خود ندانی
نماز بی حضور دل مخوان دوست
ندارد ارزشی و خود بدانی

۱۰۶۵.ضربت
دانی که چرا علی به تا خیر انداخت
از کشتن خصم ، لحظه ای رو بر تافت
او ضربه بجای حق زند بر کافر
جز حکم خدا ، به نفس خود ، کی پرداخت

۹۶۳.جان نثار
شیعه عشقش بی حد و بی انتهاست
جان نثار خط سرخ مرتضاست
کار شیعه ، پیروی از حیدر است
در مصاف دشمنان جان را فداست

۹۶۲.شیعه
شیعه یعنی مخزن اسرار حق
واله و دیوانه ی دیدار حق
مظهر عشق است و آمال علی
دائما در پرتوی انوار حق

۹۴۶.ولایت
دین احمد ، بی ولایت ابتر است
بعد احمد ، آیت حق حیدر است
حکم حق در حج آخر داده شد
نصب مولا ، از خدای اکبر است

۹۲۴.ضربت
علی در بهترین شب خورده ضربت
بدست جاهلی در بند شهوت
علی شد غرق خون با ضرب شمشیر
عدو در سجده زد بر فرق حضرت

۹۱۷.پیام
چه خو ش گفت مولا علی این پیام
خدا می دهد رزقتان روز و شام
مخور غصه وغم در این بازه عمر
کفیل است خدا وند دانای تام

۹۰۲.تولد
به دنیا دیده بگشاید ولایی
درون کعبه با اذن خدایی
دل هر شیعه را مسرور گرداند
وجود پاک و زیبای عطایی

۸۵۴.باب ایمان
گشاینده ی باب ایمان علی است
علی منجی و مقتدا و ولی است
کند جان فدا ، بهر دین مرتضی
سرافکنده ی جنگ خیبر شقی است

۸۴۲.غدیر خم
دین حق در روز خم تبیین شده
چون امیر المومنین تعیین شده
جانشین احمد است مولا علی
عید ما و جشن ما ، آیین شده

۸۴۳.ولایت
ولایت ریشه و اصل و عمود است
چو سدی پیش افکار جمود است
مسلمان در پناهش در امان است
ولایت حافظ بود و نبود است

۸۳۷.جان نثار
شیعه خلقش چون امام مجتبی است
از خشونت های نفس دون رهاست
روز ها چون شیر و شبها عابد است
جان نثار خط سرخ مر تضی است

۸۳۳.خیبر
ای فاتح خیبر ، ید تو دست خدا بود
با آن همه تجهیز ، عدو رو به فنا بود
هارون زمان ، بهر نبی شانه به شانه
دلبستگی و عشق تو از مهر و وفا بود


۷۹۹.گتج
حبذا ای یوسف آل علی
مظهر پویای آمال علی
ای وجودت گنج لطف سرمدی
خود برآور راه و امیال علی

۷۸۳.مکر
چو نمودند خطا در هدف و راه نبی
گشت خامش ز شکایت لب حق گوی علی
مکر کین بهر خلافت چو موفق گردید
شد عیان معرفت و همت والای ولی

۷۳۴.پیام
چه خو ش گفت مولا علی این پیام
خدا می دهد رزقتان روز و شام
مخور غصه و غم در این بازه عمر
کفیل است خدا وند دانای تام

۶۴۹.حکم خدا
دانی که چرا علی به تا خیر انداخت
از کشتن خصم ، لحظه ای رو بر تافت
او ضربه بجای حق زند بر کافر
جز حکم خدا ، به نفس خود کی پرداخت

...

۶۴۲.حضرت علی
ای کاتب وحی و نور قرآن
ای حافظ جان و نور یزدان
در وصف تو عاجزم علی جان
ای هادی خلق و نور جانان

۶۳۱.شهادت
چو در خون غوطه ور گردید مولا
شهادت شد نصیب روح والا
ندای فزت رب الکعبه سر داد
بر آمد ناله اش تا عرش بالا

۶۲۹.غدیر خم
دین احمد ، بی ولایت ابتر است
بعد احمد ، آیت حق حیدر است
جانشین مصطفی باشد علی
نصب مولا ، از خدای اکبر است

۵۴۵.انصار
شیعه یعنی مخزن اسرار حق
واله و دیوانه ی دیدار حق
وصف او گوید امام هشتمین
دائما در محضر و انصار حق

۱۳۵۶.عشق ولایت
صفای باطن و عشق ولایت
شفای جان بود ، عز و سعادت
مجو جز اهل بیت و دین و قرآن
دوای جان بود تقوا و حکمت

۴۸۳.کفیل
چه خو ش گفت مولا علی این پیام
خدا می دهد رزقتان روز و شام
مخور غصه و غم در این بازه عمر
کفیل است ، خداوند دانای تام

۳۰۳.قطب هستی
علی منجی بود او قطب عالم
علی محور بود او نور خاتم
علی را جانشین و یار احمد
سزاوار حکومت بود ، او هم

۲۴۱.نور
اگرعشقی بود ، آن عشق مولاست
اگر نوری بود ، آن نور والاست
اگر اشکی بود ، آن اشک شوق است
شفای باطن و بیداری ماست

۲۴۲.فنا
قیام آیت مبین ، ادا شود
دشمن مرتضی علی، فنا شود
عدل خدا پیرو آن جاری است
خوش به کسی همره مولا شود

۳۱.حکومت

حکومت چون ردای پادشاه است
نمادی از جلال و عز و جاه است
سزاوار حکومت هست مولا
به اهلش گر رسد زیبا و ماه است

۳۲.خلافت

خلافت بی علی، تخت و کلاهی است
که پایانش سقوط است و تباهی است
دوام هر حکومت ، علم و تقواست
بدون نور حق، چاه و سیاهی است

۳۸.استقبال

با آمدن علی چه غوغایی شد
از فرط خوشی چه شور یکتایی شد
هر پیر و جوان به شوق بیعت رفتند
دعوت همه گیر و یک صدایی شد

۴۳.فساد
داد دستورالعمل مولا علی ، کن اهتمام
شو مسلح هم به علم و دانش و تقوا مدام
گر ببینی مال مردم می خورند اهل فساد
قاطعیت کن، نظارت کن ،ببر دستان تمام

۲۵۸.امام علی
ای زبان زنده ی قرآن ، شکوه اولیا
ای تو هارون زمان ،برتر ز جمله اوصیا
متحد گشتند کفار قریش و کافران
لیک مقهور نبی گشتند در جنگ و خدا

۲۹۰.غصب

خدعه و مکر نمودند پس از مرگ نبی
تا حکومت برسد بر دگران جز به علی
گاه گویند جوان است و گهی حیله کنند
لیک غافل که خدا حامی حق است و ولی

۲۸۵.بیعت

با آمدن علی چه غوغایی شد

از فرط خوشی چه شور والایی شد

هر پیر و جوان به شوق بیعت رفتند

دعوت ز علی ز بهر یکتایی شد


۴۵۳.تیغ کین
من چو خارم به کنار گل خوشبوی علی
دست گل چین زمان چید گل روی علی
تیغ کین تابه جبین شه عالم بنشست
غرق خون گشت چو گل، قامت و گیسوی علی

۵۴۱.مردان الهی
گفت مولایم علی ، اوصاف مردان خدا
جملگی باشند ، خورشید درخشان خدا
در سخن گفتن ، خدا را یاد و آنها شاکرند
در مصیبت صابر و دائم به فرمان خدا

۶۶۸.گل
من چو خارم به کنار گل خوشبوی علی
دست گل چین زمان چید گل روی علی
من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
تا که بینم گل و بوسم رخ و بازوی علی

۶۸۱.کرم
بینوایی که بیامد به حرم بهر نیاز
خاتمی داد علی از کرمش حین نماز
به ولایت بنمودند ستم هر شب و روز
مردم عهد شکن در حرم و شهر حجاز

سالار
سرور جن و بشر ، سید و سالار ، علیست
شه دین ، شیر خدا ، مخزن اسرار، علیست
باعث خلقت هستی است علی در دو جهان
خسرو کون و مکان ، مظهر دادار ، علیست

حضرت علی(۱)
یاور بدرالدجی و جلوه ی یزدان ، علی است
معدن علم الیقین و مظهر خوبان، علی است
گوهر و در گرانقدر دو عالم مر تضاست
مظهر شمس الضحی و نور بی پایان ، علی است

جضرت علی(۲)
سرور جن و بشر ، سید و سالار ، علی است
شه دین ، شیر خدا ، مخزن اسرار، علی است
باعث خلقت هستی است علی در دو جهان
خسرو کون و مکان ، مظهر دادار ، علی است

حضرت علی(۳)
شافع رو جزا ، یاور محرومان اوست
جلوه ی نور خدا ، منبع بی پایان اوست
گوهر کون و مکان ، شیر خدا در عالم
مصدر جود و سخا ، ناجی هر حرمان اوست

حضرت علی(۴)
مسجد و محراب و منبر بی نوای مرتضاست
زار و گریان خاکیان و اشک ریزان مجتباست
یار و غمخوار فقیران در دیار دیگریست
سینه کوبان، قدسیان و در فغان اهل ولاست

حضرت علی(۵)
مخزن اسرار بی پایان علی مرتضاست
فاتح خیبر گشا و شافع روز جزاست
شد شهادت را پذیرا ، نور یزدان در حرم
آن امیر عالی اعلی به نزد کبریاست

حضرت علی(۶)
تیغ نالان بود و خون جوشان ز فرق مرتضی
عالم و آدم به سوگ اند و عزا اندر عزا
زین مصیبت آسمان شد تیره و مه مضطرب
لرزه می افتد به عالم در زمبن و در سما

حضرت علی(۷)
در زمان سجده ضربت می خورد نور خدا
در زمان راز با یزدان شده فرقش جدا
این که می گفتند مولا بی نماز است بی نماز
می شود رسوای عالم گفته های اشقیا

حضرت علی(۸)
گوهر دریای جود و باب علم مصطفی
می شود فرقش به خون آغشته و از هم جدا
ضربه بر فرق امیر المومنین آید فرود
در زمان سجده و در لحظه ی ذکر خدا

حضرت علی(۹)
عالمی در ماتم مولا امیر المومنین
شد شه لب تشنگان ، از ضربت مولا غمین
جهل و نادانی و شهوت می کند این ضایعه
شد عزا دار پدر ، از تیغ و ضرب مارقین

حضرت علی(۱۰)
گوهر کان محبت ‌، یار محرومان ، علی است
حافظ جان نبی و حافظ قرآن ، علی است
شیر غران در مصاف کافران و اشقیاست
اولین برج ولایت ، شمع بی پایان ،علی است


۱۱۸۷.عدل علی
هرکس به کسی نازد ، ما هم به علی نازیم
در روز قیامت هم ، بر عدل علی راضیم
ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻋﻠﯽ ﮔﻮ ئیم ، ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺟﻠﯽ ﮔﻮ ئیم
در پرتوی نور او ، فردای خزان سازیم

۱۲۸۰.شهادت
من چو خارم به کنار گل خوشبوی علی
دست گل چین زمان چید گل روی علی
تیغ کین تابه جبین شه عالم بنشست
غرق خون گشت چو گل ، قامت و گیسوی علی



سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ساعت 13:4  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار حضرت فاطمه(س)

۱۲۹۳.مخزن اسرار
ای دخت نبی ، مخزن اسرار دو عالم
ای کوثر دین ، مظهر حق ، بضعه ی خاتم
دردانه گهر ، ای شرف آدم و حوا
از بهر علی همسر فرزانه و همدم

۱۲۰۹.ام ابیها
چون ﻧﺒﯽ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺯﻫﺮﺍ ﮐﺲ ﻧﮕﻔﺖ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻡ ﺍﺑﯿﻬﺎ ﮐﺲ ﻧﺠﺴﺖ
دخت زهرا تهفه ی پروردگار
همچو او عالم ندیده از نخست


۱۲۰۶.سفارش
ﺍﺯ نبی ﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﻤﻪ
ﺫﮐﺮ ﺁﻧﻬﺎ ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ گردد ﺳﻔﺎﺭﺵ مرتضی
حفظ دین را بر همه بی واهمه

۱۱۸۳.نور خاتم
بود زهراى اطهر نور خاتم
علی را همسری باشد به عالم
علی باشد پدر بر بهترین ها
حسین و مجتبی را ، هر دو با هم


۹۷۲.حضرت فاطمه
فاطمه جانانه ای ، بهتر ز حور
او نشد تسلیم نا اهلان به زور
نور هستی در دو عالم فاطمه
فاطمه کفو علی ، همتای نور

۹۶۵.پوشش
چونکه زهرا گشت الگوی زنان
می توان گفتا که در گشته نهان
زن جلال و مرتبت یابد ز حجب
پوشش باشد چو یک گرز گران


۹۷۳حضرت فاطمه
فاطمه دخت نبی ، مرآت حق
فاطمه خود باعث اثبات حق
فاطمه دردانه ای همرنگ نور
فاطمه خود مبدا میقات حق


۹۳۸.آل عبا
حسین و حسن ، حیدر و مصطفی
صدیقه زمان ، مادر اولیا
همه پنج تن ، پیکری واحدند
چو هستند ، اعضای آل عبا

۸۵۸.تولد
چو آمد ز زهرا بدنیا حسن
جهان گشت یکباره پر یاسمن
نکو کودکی صورتش قرص ماه
هدایت گر خلق و هر انجمن

۸۳۱.کوثر
ای دخت نبی ، مخزن اسرار دو عالم
ای کوثر دین ، مظهر حق ، بضعه ی خاتم
وی بهر پدر مادر و ای نادره دختر
از بهر علی همسر فرزانه و همدم

۸۳۲.حضرت زهرا
زهرا ست تو را نام و تو خود خیر نسایی
زینب بودت دختر و تو گنج سخایی
ای فاطمه ای گوهر یکدانه ی مادر
با خصم علی دشمن و از کینه رهایی

۸۲۶.حضرت فاطمه
فاطمه خود برترین بین زنان
تهفه ی پروردگار است در جهان
فاطمه دردانه ای همرنگ نور
چلچراغ مجلس و نور جنان

۷۲۰.حضرت فاطمه
ای دخت نبی ، مخزن اسرار دو عالم
ای کوثر دین ، مظهر حق، بضعه ی خاتم
وی بهر پدر مادر و ای نادره دختر
از بهر علی همسر فرزانه و همدم

۶۶۲.چلچراغ
فاطمه خود برترین بین زنان
تهفه ی پروردگار است در جهان
فاطمه دردانه ای همرنگ نور
چلچراغ مجلس و نو ر جنان

۶۵۲.گل یاس
گل یاس است خوشبو و معطر
بود دخت نبی ، زهرای اطهر
چه زیبا گوهری آمد به دنیا
دو چشم مصطفی و یار حیدر


۶۲۴.مقام زن
از دامن زن مرد به معراج رود
از دامن زن نور خدا میر بود
کعبه بشکافت ، تا علی پا بنهاد
در بین زنان دخت نبی شد سرمد

۶۱۲.مصحف
ﻣﺼﺤﻔﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ حق
ﺁﻥ ﺗﺠﻠّﯽ ﮔﺸﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﻮﺍﺭ ﺣﻖ
گریه ها کردی پس از فوت نبی
ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺑﺎشی طالب دیدار ﺣﻖ

۶۱۳. اسرار حق
فاطمه دخت نبی ، نور مبین
ﺣﺎﻣﯽ ﻗﺮﺁﻥ بود ، در راه دین
ﻣﺼﺤﻔش ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﺪ اسرار حق
از شروع خلقت و روز پسین

۱۳۵۵.نور دو عالم
عجب عشقی بود ، آن عشق والاست
عجب نوری بود ، آن نور مولاست
همه بر گرد او اندر دو عالم
حسین ابن علی ، فرزند زهراست

۵۱۶.فدک
نان و نمک و فدک ، غم زهرا نیست
غصب سمت و حکومت مولا نیست
گمراهی و دوری از ولایت باشد
در مکتب او دغد غه ی دنیا نیست

۷۸.القاب حضرت زهرا
داد احمد صد لقب بر فاطمه خیر النسا
می شود موجب جهان را، فاطمه رکن الهدی
در دریای علوم است و معارف فاطمه
می درخشد عالمی ، چون فاطمه دره البضا


۲۶۰.حضرت فاطمه
کل هستی در پناه هشت و چار فاطمه
حضرت احمد شدی خود همجوار فاطمه؟
قبر زهرا در خفا باشد به امر فاطمه
عشق او کرده جهان را هم دچار فاطمه


۱۳۶۳.نامحرمان
بین آن دیوار و در ، خیرالنسا را می زنند
روز روشن با لگد ، شمس الضحی را می زنند
داد غیرت می زنند و لاف دین ، نامحرمان
بی محابا ، دختر بدر الدجی را می زنند

۱۳۶۴.اسوه
بی تامل ، اسوه ی حجب و حیا را می زنند
بهر دنیا ، همسر شیر خدا را می زنند
تا خلافت را بدست آرند ، با مرگ نبی
بی محابا ، عصمت آل عبا را می زنند

۱۳۶۵.صاحب عزا
شامیان ، صاحب عزا فرزند زهرا می زنند
در مسیر شام و کوفه ، دخترش را می زنند
می زنند با سنگ و چوب و نیزه ها بر غافله
بی شرف ها ، سرور اهل سجایا می زنند

۱۳۶۶.یادگار مصطفی
بی شرف ها ، یادگار مصطفی را می زنی
بی مروت ، نور چشم مرتضی را می زنی
از برای قدرت چند روزه ی دنیا چنین
مظهر نور و صفا ، شمس الضحی را می زنی

۱۳۶۷.محسن زهرا
آبروی عالم و الگوی انسان ها زدنند
مشعل و سرچشمه ی جوشان دریا را زدنند
سقط کردند محس زهرا ز میخ پشت در
با لگد از پشت در بر پهلوی زهرا زدنند

حضرت فاطمه(۱)
حفظ دین باشد امید و انتظار فاطمه
حق تعالی خود بود آموزگار فاطمه
آدمی خواهد زحق الگوی ایمان و شرف
جمله عالم می شود خدمت گذار فاطمه

حضرت فاطمه(۲)
مرغ دل پر می زند سوی مزار فاطمه
گشته روز عاشقان چون شام تار فاطمه
روزها سر می برم بر پشت دیوار بقیع
بلکه جویم تربت و خاک مزار فاطمه
حضرت فاطمه(۳)
گریه و زاری کنم اندر دیار فاطمه
کی بجوید بی نوا آن لاله زار فاطمه
من ندانم در کنار احمدی یا مجتبی
حضرت احمد شدی خود هم جوار فاطمه؟
حضرت فاطمه(۴)
کی بود بی پاسخ آن شب های تار فاطمه؟
کل هستی هست جانا انحصار فاطمه

شیعیان در انتظار رجعت فرزند او
تا بگیرد انتقام خون اولاد و تبار فاطمه
حضرت فاطمه (۵)
نیمی از ملک فدک در اختیار فاطمه
پس گرفتند ملک زهرا از تبار فاطمه
می دهد احمد به زهرا هدیه ی اهل فدک
می کنند با این عمل خود انزجار فاطمه
حضرت فاطمه(۶)
کی شود مخدوش حق و اعتبار فاطمه
او گل بی خار باشد در دیار فاطمه
می نماید حق خود را از طریق سهم ارث
می دهد مولا شهادت انحصار فاطمه
حضرت فاطمه(۷)
کل هستی در پناه هشت و چهار فاطمه
ماند آن بین در و دیوار ، جار فاطمه
سقط کردند محسن معصوم را نابخردان
شد شهید هم محسن و آن جان نثار فاطمه
حضرت فاطمه(۸)
نیست هم کفوی بجز مولا کنار فاطمه
هست مولا همسر و همدم جوار فاطمه
مرگ زهرا شد سبب ، از ضرب در بر پهلویش
چون جفا شد باعث آن احتضار فاطمه

حضرت فاطمه(۹)
فاطمه اول شهیده در مصاف غاصبان
کی بود بی پاسخ آن ضرب و خیانت
در جهان
گفت پیغمبر علی حق است وحق هم با علی

غاصبین قدرت و جاهل نباشند در امان

حضرت فاطمه (۱۰)
نیست همتایی در عالم مثل زهرای بتول
فاطمه چندی نمی ماند پس از مرگ رسول
شد جهان در گردش اندر از قدوم فاطمه
دره التاج نبی می باشد و گردد ملول

۱۲۸۸.ولادت
شد نیمه ماه رمضان جشن ولادت
باشد همه جا شور و صفا بهر ولایت
آورده به عالم گهر ی دخت پیمبر
صورت چو علی قد چو نبی , بهر هدایت

سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ساعت 23:37  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی
اشعار حضرت محمد(ص)

۱۲۹۶.اخلاق
ای محمد ، مظهر خلق کبیر
صاحب حمد و مقامی بی نظیر
خلق را منجی و هادی گشته ای
حکم حق جاری نمودی در غدیر

۱۲۰۷.غدیر خم
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺗﺎ ﻣﺮﮒ ﺯﻫﺮﺍﯼ ﺑﺘﻮﻝ
ﺩﯾﻦ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺳﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻋﺪﻭل
ﺑﺮ ﻏﺪﯾﺮﺧﻢ ﺷﺪﻩ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺟﻔﺎ
نقض گردد عهد مردم با رسول

۱۲۰۸.سر بلندی
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻼﻡ ﺣﻖ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ
ﻗﺪﺭﺕ ﺷﺎﻩ ﻋﺠﻢ ﮔﺮﺩﺩ ﺧﻤﻮﺵ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﮔﺸﺘﻪ سر بلند
تا توانی در تعالیش بکوش

۱۲۰۹.ام ابیها
چون ﻧﺒﯽ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺯﻫﺮﺍ ﮐﺲ ﻧﮕﻔﺖ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻡ ﺍﺑﯿﻬﺎ ﮐﺲ ﻧﺠﺴﺖ
دخت زهرا تهفه ی پروردگار
همچو او عالم ندیده از نخست

۱۲۱۰.درود
ﺑﺮ ﻧﺒﯽ ﻭ ﺁﻝ ﺍﻭ صد ها ﺩﺭﻭﺩ
تا قیامت جملگی باید ستود
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﻧباشد ﯾﮏ ﺳﻼﻡ
ﺑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻮ ﺳﺮﻭﺩ

۱۲۰۶.سفارش
ﺍﺯ نبی ﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﻤﻪ
ﺫﮐﺮ ﺁﻧﻬﺎ ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ گردد ﺳﻔﺎﺭﺵ مرتضی
حفظ دین را بر همه بی واهمه

۱۲۰۵.هادی
از ﻧﺒﯽﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺯﻣﺎﻥ
ﺟﻤﻠﮕﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﻮﺭ ﺟﻨﺎﻥ
ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ
هادی ﭘﯿﺮ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ

۲۱۷۱.عهد
ﺍﺯ نبی ﺑﺸﻨﻮ ﺣﺪﯾﺚ ﻧﯿﻨﻮﺍ
غرق خون گردد حسین در کربلا
زینب است همراه مولا در سفر
این بود عهد وی و همسر به جا

۱۲۲۲.دین
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ مرام
دین اسلام و شریعت هم کلام
بعد احمد دین حق تبیین شود
ﺷﺪ ﺗﺠﻠﯽ ﻧﻮﺭ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ

۱۲۲۹.اهل بیت
سلام بر اهل بیت و بر محمد
کند رزق تو را افزون و بی حد
کند یاد نبی و آل عصمت
هر آنکس بر نبی آن را فرستد

۱۱۷۱.پرچم
بر پرچم سبز آل احمد
بنوشته کلام حق محمد
لا حول ولا قوه الا بالله
بالاتر حق مجو چو سرمد

۱۱۸۳.نور خاتم
بود زهراى اطهر نور خاتم
علی را همسری باشد به عالم
علی باشد پدر بر بهترین ها
حسین و مجتبی را ، هر دو با هم

۱۱۷۲. صلوات
سلام بر مصطفی و بر محمد
کند رزق تو را افزون و بی حد
شود یاد نبی و آل حضرت
هر آنکس بر محمد آن فرستد

۱۱۷۳.شعار
صلوات بر محمد
منجی و نور سرمد
شعار امت است این
باعث یاد احمد

۱۱۷۴.درود
بر خاتم انبیا محمد
بفرست درود خود به احمد
بر نور رسل ، ولی مطلق
بفرست سلام خود مجدد



۱۰۹۷.ستون دین
نبی گفتا ستون دین نماز است
که معراج مسلمانی نیاز است
ادای ذکر حق دل روشناییست
بسوی وصل حق ما را جواز است


۹۶۹.نماز
گفت پیغمبر به زهرا این سخن
در خصوص امر حق بر مرد و زن
کاهلی اندر نماز و کاهلی در وقت آن
موجب رنج و بلا ی جان و تن

۹۴۷.حضرت محمد
ای محمد نور چشم انبیا
مظهر احسان و ایمان و عطا
مشعل توحیدی و صاحب کمال
نام نیکت در جهان و ماسوی

۹۴۶.ولایت
دین احمد ، بی ولایت ابتر است
بعد احمد ، آیت حق حیدر است
حکم حق در حج آخر داده شد
نصب مولا ، از خدای اکبر است

۹۴۴.آخرین سخن
آخرین حرف نبی بر مسلمین
دستگیری از ضعیف و ذکر دین
در نبرد حق و باطل ، حق گزین
مرگ با عزت ، به از تسلیم کین

۹۳۸.آل عبا
حسین و حسن ، حیدر و مصطفی
صدیقه زمان ، مادر اولیا
همه پنج تن ، پیکری واحدند
چو هستند ، اعضای آل عبا

۹۱۹.ختم رسل
به نام خداوند ختم رسل
محمد فر ستاده ی ذات کل
خداوند کیهان و پنهان و نور
هدایت گر ماه و خورشید و گل

۹۰۱.آیات الهی
خدایا مصطفی گوید سخن چند
برای مردم و اصحاب در بند
کلام وحی و قرآن را محمد
کتاب دین و آیات خداوند

۸۵۹.گوهر
حسین و حسن همچو یک گو هرند
چو یک نور واحد ز یک مظهرند
هدف هر دو را قرب یزدان بود
دو چشمان زهرا و پیغمبرند


۸۴۱.رسالت
آخرین پیک نبوت مصطفی
اولین برج ولایت مرتضی
منجی عالم ، محمد رهبر است
آخرین دین و رسالت شد عطا

۸۲۱.اسرار حق
ای محمد نور چشم مسلمین
معدن جان را تویی در ثمین
ای وجودت معدن اسرار حق
شد تجلی در ملاقاتی بهین

۸۲۲.خلق کبیر
ای محمد مظهر خلق کبیر
صاحب حمد و مقامی بی نظیر
خلق را منجی ز گمراهی تویی
وصف تو باشد کثیر و دلپذیر

۸۲۴.پرسش
گفت پیغمبر که نور سرمد است
نام پاکش مصطفی و احمد است
در قیامت می کنند پرسش همی
چون بشر قادر به هر کار بد است

۷۳۵.حضرت محمد
ای محمد نور چشم انبیا
مظهر احسان و ایمان و عطا
مشعل توحیدی و صاحب کمال
نام نیکت در زمین و در سما


۶۸۰.اهل بیت
بستگی بر اهل بیت مصطفی
همچو قرآن هست مصباح الهدی
می برد بالا تو را همچون دو بال
اهل بیت و نور قرآن کی جدا


۶۷۳.حضرت محمد
بنام خداوند عرش و جهان
خداوند جان و خدای نهان
فرستاده ی حق بود مصطفی
هدایت گر خلق و نور جنان

۶۷۴.آموزش
از نبی آموز آداب و سنن
پیروی کن در مرام و در سخن
چونکه او باشد نبی و مقتدا
معرفت جو از کلام ذوالمنن

۶۷۶.نور خدا
شد تجلی در زمین نور خدا
در امام و در نبی مصطفی
چهارده معصوم از انوار حق
هر یکی در آب و گل از هم جدا

۶۵۳.هدف
هر که دارد نظر آل عبا بسم الله
این جهان رهگذری بهر رضا بسم الله
حفظ دینی که محمد بودش پایه گذار
هدف نهضت شاه شهدا بسم الله

۶۳۲.اهل بیت
بستگی بر اهل بیت مصطفی
همچو قرآن هست مصباح الهدی
می برد بالا ترا همچون دو بال
اهل بیت و نور قرآن کی جدا

۶۲۹.غدیر خم
دین احمد ، بی ولایت ابتر است
بعد احمد ، آیت حق حیدر است
جانشین مصطفی باشد علی
نصب مولا ، از خدای اکبر است


۵۶۲.اخلاق
پیغمبر ما معلم اخلاق است
در کون و مکان رفیع و در آفاق است
اسلام بپاست تا قیامت برسد
درگسترش اصول دین خلاق است


۴۷۱.شفاعت
پیمبر شفاعت کند آن کسی
که باشد سزاوار و طاعت بسی
بهشت آن ستاند که تسلیم شد
نه هرکس که باشد چو خار وخسی

۲۵۰.حضرت محمد

دان محمد مظهر ایمان و دور از هر خطاست
صاحب فهم وکمال و جلوه ی نور خداست
مرضی رب شد بلاغ وحی و او پیغمبر است
همچو خورشیدی درخشان در زمین و در سماست


حضرت محمد(۱)
السلام ای مشعل نور و امید عالمین
مظهر احسان و ایمان ، صاحب نور یقین
دین حق اکمل کند ادیان ماقبل تو را
باعث هستی و عالم ، ای ولی مسلمین

حضرت مخمد(۲)
ای وجودت معدن اسرار بی پایان حق
آن تجلی گشته در دیدار و در فرمان حق
مظهر توحیدی و صاحب کمال و منزلت
خلق را منجی ز گمراهی کند ، قرآن حق

حضرت محمد(۳)
ای محمد ، گنح رحمت ، طایر خلد آشیان
قبله ی جانها تویی ، ای صاحب نور جنان
معدن جود و سخایی ، باکمال و معرفت
مظهر نور خدایی، صاحب عشقی نهان

حضرت محمد(۴)
ای محمد نور چشم مسلمین و انبیا
معدن جان را تویی، ای جلوه ی ذات خدا
تا قیامت مکتبت برجا و هم بر پا بود
زین سبب دین خدا تا حشر می گردد به پا

حضرت محمد(۵)
جانشین مصطفی گردد امیر المومنین
این بود فرمان یزدان ، از برای حفظ دین
در غدیر خم شود تعیین ، علی مرتضی
او بود نور دو چشمان رسول و مومنین

حضرت محمد(۶)
آخرین پیغمبر یزدان ، ‌ولی و مقتداست
او امین و رهبری دلسوز و هم حاجت رواست
افتخار عالم و آدم ، نبی مرسلین
منجی عالم عزیز و بی ریا و دلرباست

حضرت محمد(۷)
آخرین پیک نبوت نور یزدان ، مصطفاست
صاحب حمد و مقام بی نظیر کبریاست
کعبه ی اهل کمال و معرفت باشد نبی
مظهر آئینه ی شاهی و احسان خداست

حضرت محمد(۸)
با قیامت بت ز کعبه رانده و نابود گشت
تا قیامت راه تو اندر جهان مسعود گشت
قبله گاه مسلمین از ناخدایان شسته شد
نام پاکت تا ابد تا کهکشان خشنود گشت

حضرت محمد(۹)
دعوت اسلام کردی بر عموم و با خطاب
فتنه ها افزون شد و هر روز بودی در عذاب
با قیامت عدل و احسان و شفقت شد مرام
کاخ ظلم پادشاهان و قبایل شد خراب

حضرت محمد(۱۰)
حکم حق در حج آخر داده شد بر مصطفی
خلق را انعام دیگر داده شد در ماجرا
در غدیر خم نمودی، منتصب ک
لیک می گردد خیانت بر وی و اهل ولا

۱۳۰۰.اصول دین
محمد با نبوت را پذیرفتم ، پذیرفتم
امامت با عدالت را پذیرفتم ، پذیرفتم
یگانه خالق عالم ، به یکتایی پذیرایم
معاد و هم قیامت را پذیرفتم ، پذیرفتم





سراینده
دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ساعت 22:57  توسط علی رجالی  | 

اشعار امام حسین(ع)

۱۲۸۹.مقتدا
حسین و کربلا و خون یاران
شهیدان گرانقدر و اسیران
کنند رسوا یزید فتنه گر را
ولی و مقتدای جن و انسان

۲۱۷۱.عهد
ﺍﺯ نبی ﺑﺸﻨﻮ ﺣﺪﯾﺚ ﻧﯿﻨﻮﺍ
غرق خون گردد حسین در کربلا
زینب است همراه مولا در سفر
این بود عهد وی و همسر به جا

۱۱۵۴.خط شهدا
ما حامی راه شهدایم همه
ما پیرو خط کربلا ایم همه
خط شهدا خط خدا و مهدی است
ما منتظر نور خدایم همه


۱۰۶۰.کربلا
حسین در کربلا غوغا بپا کرد
عجب شوری به عالم نینوا کرد
حسین با خون خود پیروز گردید
محرم مکر دشمن بر ملا کرد



۱۰۹۲.دشت بلا
نور یزدان در زمین نینوا
عالمی کرده بپا در کربلا
از برای سلطه در جنگ و نبرد
آب را بستند در دشت بلا

۱۰۹۳سجده گاه
خیمه گاه اهل بیت مصطفی
غرق آتش می شود در کربلا
خاک صحرا گشت پاک و سجده گاه
تا که سر آری فرو پیش خدا




۱۰۹۴.آقا حسین
گر هوای عشق مولا شعله کرد
ذره ای از حب او را خانه کرد
عاشقان بهر زیارت می روند
جاهلان قبر ورا ویرانه کرد

۱۰۷۹.منا
دشمنان اهل بیت مصطفی
گاه در مکه ، گهی در نینوا
می کنند ظلم و جفا بر زائرین
خائنین اندر منا و کربلا


۱۰۷۶.نینوا
حاجیان پرسند مولا در کجاست
او به جای مکه سوی نینواست
در ره یزدان رود در کربلا
از برای دین حق جان را فداست

۱۰۶۴.سالار شهیدان
دانی که چرا حسین ، از مکه برفت
در کرب و بلا ، به جنگ با فتنه برفت
تا دین خدا شود ، چو جدش احیا
سالار شهیدان ، ز جفا تشنه برفت


۱۰۶۳.حج ناتمام
حسین ابن علی را مکه دام است
امید مسلمین والامقام است
اگر چه حج او کامل نگردید
که خونریزی حرام اندر حرام است



۹۶۶.زیارت
کربلا یعنی طواف اهل بیت مصطفی
در زمین نینوا ، برگرد راس مقتدا
رهسپار کربلا ، بهر زیارت آن امام
بل ببیند مرقد پاک شهید سر جدا


۹۵۶.شعار
از برای عدل و ایمان و شرف
تیر باران شد حسین از هر طرف
او شعارش حفظ قرآن است و دین
تا که بنماید به عالم او هدف



۹۲۳.گل لاله
گل لاله شهید کربلا بود
سرش اندر تنور و نیزه ها بود
امام امت و نور دو عالم
حسین ابن علی خون خدا بود

۸۶۶.حکم خدا
شد مهیا بهر حج خون خدا
تا کند حکم خدا را او ادا
حج خود را وانهاد آن ماهرو
جان رها شد بهر دیدار و لقا

۸۶۷.امام حسین
می رود مولا به سوی کربلا
تا دهد درسی به ما در نینوا
درس او آزادگی و عزت است
دین حق را بیمه سازد از خطا



۸۶۸.شهدا
السلام ای گوهر دریای جان
چلچراغ محفل و نور جنان
طایر خلد برینی و شهید
رهنمای عاشقان در هر زمان



۸۲۷.گلستان
حسین و کربلا و خون یاران
گلستانی بود در شوره زاران
عجب باغی بپا کرده است مولا
گل نشکفته دارد این گلستان


۶۷۹.احیای دین
دانی که چرا حسین ، از مکه برفت
در کرب و بلا ، به جنگ با فتنه برفت
تا دین خدا شود ، چو جدش احیا
سالار شهیدان به لب تشنه برفت



۶۶۶.پیام
چه خوش گفت مظلوم عالم حسین
خدایا نما خود به مردم چو عین
ببینند حق را به چشم یقین
نباشند در طاعت حق چنین


۱۳۵۵.نور دو عالم
عجب عشقی بود ، آن عشق والاست
عجب نوری بود ، آن نور مولاست
همه بر گرد او اندر دو عالم
حسین ابن علی ، فرزند زهراست

۳۸۳.امام حسین
تجلی عشق است ، آقا حسین
عزیز و شهید است ، والا حسین
بود الگوی عشق و معشوق اوست
بدان عبد محض است ، مولا حسین

۱۹۳.اربعین

مرغ دل پر می زند هر دم به سوی نینوا
تا بگیرد در بغل قبر شهید کربلا

همره دلدادگان با پای دل در اربعین
با نوای یاحسین، بر سر زدیم و سینه ها



۱۹۹.پایداری

کوفیان نامه نوشتند تو را خون خدا
لیک در وقت عمل ، تنها بماند مقتدا
سخت باشد در ره یزدان بمانی پایدار
بین قیام و دعوت یاران ، زمین کربلا




۲۵۶.امام حسین

می رود آقا حسین از مکه سوی کربلا
حج خود را وا نهد، او می رود در نینوا
دین حق با خون او احیا شود در عالمی
می شود ظلم و ستم بر اهل بیت مصطفی

۲۸۱.الگو

الگوی عصر و زمان است ابا عبدالله
ناجی هر دو زمان است ابا عبدالله
راه او راه خدا در همه ای عالم هست
شافع و نور جنان است ابا عبد الله


۴۳۱. امام حسین
ای مظهر ایمان و شرف ، بحر عدالت
حج را بنمودی تو رها ، سوی شهادت
دردانه ای دین ، نور دل حضرت خاتم
دین نبوی حفظ نمودی ز جهالت



۴۳۴.نفاق
ای آنکه فلک قامتش از هجر تو طاق است
امروز جهان یکسره میدان نفاق است
شو واسطه تا مهدی موعود بیاید
ایام پر از ظلم و جدایی و فراق است


امام حسین(۱)
بر گلوی ماه تابان ، تیغ بران خنجر است
زاده ی زهرای اطهر ، خون یزدان بی سر است
سر جدا از پیکر و آغشته در خون گوهری
از غم شاه شهیدان ، تا قیامت محشر است

املم حسین(۲)
از جفای کوفیان ، فرزند زهرا بی سر است
سم اسبان بی محابا ، روی نعش و پیکر است
سر جدا شد از قفای حضرت و خولی ببرد
چون که او خواهان پاداش یزید کافر است

امام حسین(۳)
قلب یاسین شد شهید و دخت زهرا یاور است
می کند رسوا عدو را، ناطقی چون مادر است
خطبه های دخت زهرا همچو خاری در گلوست
زینب غم دیده در سوگ و فجایع سرور است

امام حسین(۴)
رفت بر بالای نیزه ، شمس رخشان ، سرور است
قاری قرآن به نی رفت ، ماه تابان ، بی سر است
تا قیامت جن و انسان ها ، عزادار و غمین
در تنور خانه ی خولی ، سری بی پیکر است

امام حسین(۵)
شهسوار و مرد میدان ، یکه تاز و برتر استت
در مصاف کوفیان و شامیان ، چون حیدراست
تا که احیا دین حق گردد ، ز دست قاسطین
شهسوار ملک یزدان ، شیر غران ، داور است

امام حسین(۶)
سرور آزادگان و خسرو دین ، رهبر است
از برای امر و نهی کافران ، بی یاور است
لیک مهدی آید و دنیا گلستان می شود
یاد او در جشن و حرمان ، همچنان در خاطر است

امام حسین(۷)
خسرو کون و مکان ، فرزند مولا ، شهپر است
او که در راه پدر ‌کوشا و همچون رهبر است
دین احمد را کند احیا ، چو جدش مصطفی
جای اسماعیل می گردد ذبیح و انور است


۸۶۲.یمن
جمعی از یاور و یاران حسین ، از یمن است
مالک و منتقم جان حسین ، از یمن ا ست
هانی و حجر و سلیمان و اویس قرنی
همگی گوش به فرمان حسین ، از یمن است



۱۰۳۵.بسم الله
هر که دارد ادب و شور و نوا ، بسم الله
هر که خواهد اثر ذکر و دعا ، بسم الله
آن که دارد به دلش عشق حسینی بی حد
بهر دیدار حسین و شهدا ، بسم الله



۱۰۴۶.شیفته
ما شیفته ای آل حسینیم ، توکلت علی الله
از نور خدا درس گرفتیم ، توکلت علی الله
راه شهدا، راه حسین است و بود راه ولایت
دل را به دل یار ببستیم ، توکلت علی الله

۱۰۵۲.اربعین
اربعین یعنی به وصل ایزدی محرم شدن
با انیس و مونس و دلدار خود محرم شدن
با شهادت راه بردن سوی جنات النعیم
همره خیل عزیزان ، سوی حق هر دم شدن


۱۲۸۴.هدف کربلا
هر که دارد هدف کرب و بلا ، بسم الله
هر که خواهد نظر آل عبا ، بسم الله
عاشقان در ره سالار شهیدان رفتند
آن که خواهد شرف و عزت و جا ، بسم الله

۱۲۷۹.نهضت
هر که دارد هدف آل عبا ، بسم الله
این جهان رهگذری بهر رضا ، بسم الله
حفظ دینی که محمد بودش پایه گذار
هدف نهضت شاه شهدا ، بسم الله




۵۱.دعای عرفه
این یاد حسین است که چون آب حیات است
این عشق حسین است که آن بحر نجات است
دستان حسین ابن علی رو به خدا بود
"می سوزد و مشغول دعای عرفات است"










+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ساعت 22:19  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۱۸۳)

۱۸۳۱.حدود ‌دوستی
دوستی با مردمان ، باید فزود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عوض گردد نظر
دوستی یا دشمنی ، دارد حدود

۱۸۳۲.معرفت
از هزاران اندکی بی معرفت
مابقی دور از گناه و معصیت
خوش به حال سالکان و اهل دل
صاحبان حکمت و هم منزلت


۱۸۳۳. خود پسندی
جمعی که اسیر نفس خویش است
کی درصدد علاج بیش است
هر کس که بود اسیر شیطان
مشغول گناه و نفی کیش است


۱۸۳۴.عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۳ساعت 0:9  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۱۸۲)

۱۸۲۱.آزار
وای از سخن مردم کوی و بازار
وای از سخن تلخ و سراسر آزار
بحث و نظر خلق ندارد پایان

ساکت نشود خلق ز حرف و گفتار


۱۸۲۲.ناسزا
وای از سخنی که ناسزا می باشد
وای از سخنی که نابجا می باشد
گه فتنه شود گهی جنایت ها
به بر سخنی که دلربا می باشد


۱۸۲۳.مقتدا
حسین و کربلا و خون یاران
شهیدان گرانقدر و اسیران
کنند رسوا یزید فتنه گر را
ولی و مقتدای جن و انسان

۱۸۲۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است

۱۸۲۵.فرخنده
الهی به آه اسیران و درماندگان
یتیمان و پیران و جنبندگان
عطا کن دلی شاد و فرخنده را
نما لطف خود بیش بر بندگان

۱۸۲۶.لیاقت
موجب افت و سقوط شهریار
بی کفایت بودن مجری به کار
گر مدیری لایق و باشد قوی
باعث رشد است و مرضی کردگار

۱۸۲۷.فراموشی
یاد قیامت و مرگ ، هر گز تو را فراموش
یاد خدا نگردد ، در ذهن ها فراموش
احسان به مردمان هم ، سر لوحه ی مسائل
هر کار نیک و خوبی ، باید ز ما فراموش

۱۸۲۸.دلبر
الهی گشته ام مسرور و سر مست
روم در گوشه ی تنها و بن بست
کنم با حق تعالی گفتگویی
د‌وای درد بی درمان خدا هست

۱۸۲۹.ناله
ندارم شکوه و آه و گلایه
ندارم غصه و اندوه و ناله
خدا داده به ما انواع نعمت
چرا شاکی ز دوران و زمانه

۱۸۳۰.قناعت
گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
کی شوی محتاج و گردی بی پناه و منزوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلق و این و آن
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنوی

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۳ساعت 17:22  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۱۸۱)

۱۸۱۱.زکات فطره
زکات فطریه پر رمز و راز است
فقیران را نیاز و چاره ساز است
کند بیمه بدن را از حوادث
ادایش واجب و ما را فراز است


۱۸۱۲.تسبیح
گر درک کنی شمس و قمر پر نورند
در روز و شبان منشا خیر و دورند
عالم همه تسبیح خدا می گویند
گر درک کنی جن و بشر مسرورند

۱۸۱۳.کعبه
خانه ی حق قبله گاه مسلمین
مامن امن و سرای مومنین
اولین خشکی دنیا مکه است
بهترین معبد ، برای اهل دین

۱۸۱۴.عمر طولانی
چه خوش گفت صادق به اصحاب کیش
که نیکی نما قوم و فرزند خویش
رضای خدا دارد و خلق را
کند عمر انسان فزون و چه بیش

۱۸۱۵.کسب علم

چه خوش گفت مولا علی، مرتضی
ادب را فزون می کند فضل ما
اگر طالب حکمت و عزتی
ادب را ، درون را، رعایت نما

۱۸۱۶.متقیان
با متقیان چو صابرین باش
در بین کسان ز ذاکرین باش
از حق طلب صفای جان کن
در قول و عمل چو شاکرین باش

۱۸۱۷. خط شهدا
ما حامی راه شهدایم همه
ما پیرو خط کربلا ایم همه
خط شهدا خط خدا و مهدی است
ما منتظر نور خدایم همه

۱۸۱۸.شعور
دانی که چرا خدا تو را داده شعور؟
من معتقدم برای رشد است و عبور
تا روح و روان شود مهیا همه حال
حق داده تو را عقل و خرد بهر امور

۱۸۱۹.دلهره
سبب دلهره و غصه ی بی جا از چیست ؟
عامل این همه بی تابی و بی خوابی از کیست؟
دل ببر پیش خدا ، بهر سکون و تسکین
گر شود خانه ی دل خانه ی حق ، یک غم نیست

۱۸۲۰.شوکت
هر عزت و شوکتی خدایی است
از پرتوی نور و ماسوایی است
از یاری حق مباش غافل
دارائی ما ز حق گدایی است

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۳ساعت 9:26  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۱۸۰)

۱۸۰۱.شیعه

شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد

۱۸۰۲.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن

کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن

۱۸۰۳..تعبد

با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان


۱۸۰۴.ارزش انسان
ارزش انسان به فهم و درک اوست
در تلاش و کسب علم و جستجوست
نی که در مال و منال دنیوی
آنچه داری از خدا و لطف دوست

۱۸۰۵.معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن

۱۸۰۶.حق گویی
گر نفس مهار و خود بجویی مردی
در سختی خود ز حق بگویی مردی
عزت به ریا و شهرت و زور که نیست
گر زنده کنی تو خلق و خویی مردی

۱۸۰۷.گر فهم کنی و خود شناسی مردی
گر خوار کنند و نا هراسی مردی
مردی نبود به قدرت و مال و منال
گر عفو کنی و بی تقاصی مردی

۱۸۰۸.اعمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج

۱۸۰۹.فاجعه منا
مهمان خدا شهید و در مانده شده
حجش نرسد به آخر و کشته شده
حجاج ولی و مقتدا می خواهند
در راه خدا چنین سراسیمه شده

۱۸۱۰.حج ناتمام

حسین ابن علی را مکه دام است
امید مسلمین والامقام است
اگر چه حج او کامل نگردید
که خونریزی حرام اندر حرام است

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ساعت 15:2  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۱۷۹)

۱۷۹۱.نبوت(۱)
نیاز ما به وحی است و امامت
محمد آخرین پیک رسالت
توسل بر نبی و آل احمد
هدایت می کند ما را ز غفلت


۱۷۹۲.نبوت(۲)
خدا گوید سخن بر کل امت
تعقل را نمی باشد کفایت
نیاز آدمی ما فوق عقل است
نبی روشن کند شمع هدایت


۱۷۹۳.نبوت(۳)
اطاعت از نبی امر ی خدایی است
رهایی از خود و کفر و جدایی است

دو بال عقل و ایمان می برد عرش
رهایی از قفس دل را شفایی است


۱۷۹۴.نبوت(۴)
شده نازل کتاب حق به تدریج
بود بعثت زمان نشر و ترویج
نزول دفعی قرآن شب قدر
کلام حق سراسر نور و تهییج



۱۷۹۵.نبوت(۵)
علت بعثت بود نشر پیام
از طریق مصطفی بهر نظام
یاد نعمت های حق بر مردمان
با تذکر با نمایش با قیام


۱۷۹۶.نبوت(۶)
معجز ختم رسل ، در آیه هاست
در کلام حق مبین و ره گشاست
بی مثال است و نیاید مثل آن
تهفه ی پروردگار جان فزاست



۱۷۹۸.نبوت(۷)
معجزه باشد کتاب مصطفی
جاودانه باشد و پر محتوا
می کند تبیین حقوق مردمان
هست قرآن منجی و نور خدا

۱۷۹۸.نبوت(۸)
بر امام و بر نبی شمس الهدی
می شود ابلاغ از سوی خدا
در خصوص دین اسلام و جهان
زنده گردان کل عالم هر کجا


۱۷۹۹نبوت(۹)
مصطفی دارد صفاتی این چنین
اهل تقوا باشد و پاک و متین
هادی است و مهربان و بی ریا
حامی قشر ضعیف است و امین

۱۸۰۰.نبوت(۱۰)
با قیام مهدی صاحب زمان
آخرین دین خدا اندر جهان
می شود احیا و می گردد قبول
می شود دین خلایق بی گمان

سراینده

دکتر علی رجالی




+ نوشته شده در  شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 11:40  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

اصول دین
نبوت


نیاز ما به وحی است و امامت
محمد آخرین پیک رسالت
توسل بر نبی و آل احمد
هدایت می کند ما را ز غفلت


خدا گوید سخن بر کل امت
تعقل را نمی باشد کفایت
نیاز آدمی ما فوق عقل است
نبی روشن کند شمع هدایت


اطاعت از نبی امر ی خدایی است
رهایی از خود و کفر و جدایی است

دو بال عقل و ایمان می برد عرش
رهایی از قفس دل را شفایی است


شده نازل کتاب حق به تدریج
بود بعثت زمان نشر و ترویج
نزول دفعی قرآن شب قدر
کلام حق سراسر نور و تهییج



علت بعثت بود نشر پیام
از طریق مصطفی بهر نظام
یاد نعمت های حق بر مردمان
با تذکر با نمایش با قیام


معجز ختم رسل ، در آیه هاست
در کلام حق مبین و ره گشاست
بی مثال است و نیاید مثل آن
تهفه ی پروردگار جان فزاست



معجزه باشد کتاب مصطفی
جاودانه باشد و پر محتوا
می کند تبیین حقوق مردمان
هست قرآن منجی و نور خدا


بر امام و بر نبی شمس الهدی
می شود ابلاغ از سوی خدا
در خصوص دین اسلام و جهان
زنده گردان کل عالم هر کجا


مصطفی دارد صفاتی این چنین
اهل تقوا باشد و پاک و متین
هادی است و مهربان و بی ریا
حامی قشر ضعیف است و امین


با قیام مهدی صاحب زمان
آخرین دین خدا اندر جهان
می شود احیا و می گردد قبول
می شود دین خلایق بی گمان

سراینده

دکتر علی رجالی

نیاز ما به وحی است و امامت
محمد آخرین پیک رسالت
توسل بر نبی و آل احمد
هدایت می کند ما را ز غفلت

خدا گوید سخن بر کل امت

تعقل را نمی باشد کفایت
نیاز آدمی ما فوق عقل است

نبی روشن کند شمع هدایت



اطاعت از نبی امر خدا هست
رهاند آدمی از کفر و بن بست
دو بال عقل و ایمان می برد عرش
ز شوق ایزدی گردیم سر مست




علت بعثت بود تبیین ، قیام
بالاخص در آفرینش در نظام
یاد نعمت های حق بر مردمان
دین حق تبلیغ کردن ، آن مدام

معجز ختم رسل ، مصحف اوست
آیه هایش همگی معجز دوست
باعث حیرت دنیا و خلایق قرآن
بی مثال است و همه جلوه ی هوست

معجزه باشد کتاب مصطفی
جاودانه باشد و پر محتوا
می کند تبیین حقوق مردمان
هست قرآن منجی و نور خدا


بر امام و بر نبی شمس الهدی

می شود ابلاغ از سوی خدا
در خصوص دین اسلام و جهان
زنده گردان کل عالم هر کجا

شده نازل کتاب حق به تدریج
بود بعثت زمان نشر و ترویج
نزول دفعی قرآن شب قدر
کلام حق سراسر نور و تهییج

مصطفی دارد صفاتی این چنین
اهل تقوا باشد و پاک و متین
هادی است و مهربان و بی ریا
حامی قشر ضعیف است و امین


با قیام مهدی صاحب زمان
آخرین دین خدا اندر جهان
می شود احیا و می گردد قبول
می شود دین خلایق بی گمان

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 0:47  توسط علی رجالی  |