باسمه تعالی

۱۹۴۱.ردای ملت

بر تن دولت ردای ملت است

کار دولت نوکری و خدمت است

کاش می شد فهم آن تبیین شود

حفظ آن در دفع شر و حکمت است

۱۹۴۲.میراث فرهنگی

دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی سدی قابل شود
حیف باشد بشکند این سد و این میراث ما
ورنه از آن جز خرابی و بلا حاصل شود

۱۹۴۳.نبرد

جنگ ما جنگ قبایل ها که نیست

خصلتی در صف رذایل ها که نیست

این نبردی بین حق و باطل است

غفلتا طرح دلایل ها که نیست

۱۹۴۴.بسیجی

بسیجی مخلص است و با کیاست

فداکار است و مجذوب ولایت

بسیجی جان نثار و بی تکبر

خدا را شاهد است و با درایت

۱۹۴۵.عامل دین

دین ما دینِ محمد، از خداست
رهنمای دل ز کبر و هر خطاست
روشنی‌بخشِ رهِ دشوارِ ما
چاره‌ساز غم، امید جان‌فزاست

۱۹۴۶.جایگاه مادر

قدر مادر را نداند کس ، خدا

چون ز جان نوزاد می گردد جدا

نا توان باشد کسی جبران کند

اجر مادر را به جز یزدان ادا

۱۹۴۷.دانشمند

چونکه استاد حکیم است و بود دانشمند

قدر او هست دو چندان و بود ارزشمند

سالها رنج و مشقت سبب کسب علوم

او گرامی است عزیز است و بود نیرومند


۱۹۴۸.بسیج
بسیجی عاشق است و با صفا دل
به راه حق بود دائم چو مایل
فداکار است و دور از هر رذالت
ولایت را کند چون جان به محمل

۱۹۴۹.خلوص
بسیجی مخلص است و با صلابت
دلیر است و قوی و با جسارت
فداکار است و دور از هر تکبر
ولایت را چراغ راهِ عترت

۱۹۵۰.امداد غیبی

ذره ذره علم گردد روشنای جان ما
بر سپهر معرفت باشد یقین، فرمان ما
عقل محدود است و باید راه حق پیدا شود
یاری از غیب آید و گردد دلیل جان ما

سراینده

دکتر علی رجالی



+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۳ساعت 13:2  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۹۳۱.عشق مادر

عشق مادر زده شعله به دل و پیکر من
جان‌فزا بود برای پدر و یاور من
یاد آن لحظه خوش مهر و محبت، جان داد
در فراقت چه کنم، بال و پر و مادر من

سروده ها

نیمه‌شب‌ها می‌سرایم من غزل
لذتش شیرین‌تر از شهد و عسل
حاصلش سرشار از شور و سرود
رنج و عشق و همت است این ماحصل

۱۹۳۳.وقف

عهد و پیمان بسته ام در زندگی

تا که بنمایم خضوع و بندگی

با خدای قادر و بی انتها

وقف حق گردم ، همه جان و دلی

۱۹۳۴.حافظ قرآن

دخترم حافظ قرآن و رشید و داناست

حاصل تربیت مادر و الطاف خداست

مادرش نزد خدا رفت ولی حق با اوست

فاطمه همدم و محبوب و عزیز باباست

۱۹۳۵.دل من

شب و شعرم حکایت از دل من
غزل‌هایم، شکایت از دل من
رباعی گفته‌ام در گوش ایام
که جانم شد روایت از دل من

سراینده

دکتر علی رجالی



+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۳ساعت 1:16  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۹۲۱.رشد

اگر خواهان رشدی و کمالی

اگر مایل به دیدار و وصالی

عبادت کن خدای حی و والا

تماشا کن جمال بی مثالی

۱۹۲۲.مدارا

مدارا با اسیرت کن، نه دشمن
که نابودت کند دشمن، یقیناً
مپندارش حقیر و بی‌گزند است
دفاع از خویش کن، گرچه تهمتن

۱۹۲۳.گذشت

از کنار دشمنان باید گذشت

نی مدارا کرد و آخر در گذشت

چون نجاسات است دشمن در نبرد

دوستی با دشمنان شد سر گذشت

۱۹۲۴. بخشندگی

عده ای اهل دیانت با گذشت

عده ای بهر خدا اژ خود گذشت

اهل احسان و مروت با مرام

چشم پوشد از خطایا و گذشت

۱۹۲۵.سرنوشت

آنچه را طی می کنی ، شد سرگذشت

ظلم و جور ناکسان از سر گذشت

این دو روز عمر هر روزش طلاست

تا کنی فکرش ، بگویند در گذشت

۱۹۲۶.حبل الهی
من ندارم هوسی ، جز نظری ، از بر دوست
آنچه بر من برسد ، از طرفش ، آن نیکوست

حق بود ناجی ما ، هادی ما ، در هر حال
چنگ زن حبل خدا را ، که جهان مظهر اوست

۱۹۲۷.گرفتاری

نمی دانم چرا افسرده حالم

گرفتار خود و اهل و عیالم

خدایا از تو می خواهم سعادت

تویی صاحب دل و خواهی کمالم

۱۹۲۸.شرارت

خسارت ها شود با بمب سنگین

بدست غاصبی منفور و ننگین

ندارد عاقبت صهیون به عالم

جنایت ها نموده خصم دیرین

۱۹۲۹.کتابت

می زند لطمه تو را نادان دوست

آنچه آید به سرت از بر اوست

بهترین دوست و رفیق است کتاب

خواندن و ثبت و کتابت نیکوست

۱۹۳۰.عامل وحدت

عامل اصلی وحدت دولت است

قدرت دولت ز خلق ثروت است

نی ز جیب مردم و بیچارگان

پایه ی اصلی قدرت ملت است

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم آبان ۱۴۰۳ساعت 23:16  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۹۱۱.فوت همسر

سخت باشد رحلت همسر برای همسرش

ضربه باشد بر روان و بر تن و بر پیکرش

زندگی مانند تسبیح است،گر دقت کنید

دان قوام زندگی کفویت است با شوهرش

۱۹۱۲.تجارب

می کنم نقل تجارب به زبانی ساده

حاصل عمر بود ، بهر خلایق مژده

تا کنم راه فروزان و شوم چون شمعی

روشنایی دهم و راه سعادت ، ایده

۱۹۱۳.سوگ مادر

ای تراب تیره ، این یکدانه گوهر ، مادر است

نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است

بود بیرق دوز شاه تشنه کام کربلا

زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است

۱۹۱۴.طبع شعر

پدرم داشت زمینه که سراید اشعار

نیست آثار ز وی ، جز دو سه بیتی اظهار

او به خیام نظر داشت ، رباعی می خواند

با مفاتیج عجین بود ، چو شعر و اذکار

۱۹۱۵.وقت

بهترین گوهر بود وقت و بود دری گران

سعی دارم بهره ها جویم ز عمر و هم زمان

دائما در حال تحقیق و تلاش و کوششم

عمر ما محدود می باشد ، چه می دانی از آن

۱۹۱۶.انجام امور
کارها آسان شود در حین اجرا مدتی

از بزرگی یا ز سختی من ندارم وحشتی

گر یقین پیدا کنم بر صحت کاری نخست
با توکل می کنم اجرا، بدون صحبتی

۱۹۱۷.نام فرزندان

نام فرزندان مادر ، جملگی از اوصیاست

اصغر و اکبر ، علی و فاطمه از اولیاست

عصمت و زهرا ، محمد ، با فرشته هم حمید

توصیه بر نام نیکو در پیام انبیاست

۱۹۱۸.مدیریت
در مدیریت به پا کردم ریاضی ، دکتری

غیر چندین رشته ی دیگر که گردد هم به پا

من معاون بودم و کارم فزون شد در نظام

اولین دوره شود دایر ، بود کاری روا

۱۹۱۹.صفحه شخصی

سایت ها و صفحه دارم از ریاضی در علوم

دسترس باشد برای اهل علم و هم عموم

کلیه اشعار من در سایت شخصی آمده

در تلگرام است آثار و بود نثر و رقوم

۱۹۲۰.آثار

چند سال است که از وصف امامان گویم
سخن از پاک‌دلان در همه دوران گویم

پنج دفتر شده آکنده ز اشعار لطیف
بهر معصوم سرایم غزل و آن گویم

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۳ساعت 21:47  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۹۰۱.هدیه

هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی
شاعری را ز پدر دارم و الطاف خدا
او مرا داد نشان با عمل و حق خواهی

۱۹۰۲شرح دین

چند سالی است که من شعر روان می گویم

وصف دین با قلم خویش عیان می گویم

شرح دین گویم و اوصاف امامان با شعر

آنچه دانم به زبان آید و آن می گویم

۱۹۰۳.وصف مادر

دوری مادر و هجر ابدی، خسران داشت

سوخت چون شمع و به حق ایمان داشت

گر چه او نیست به دنیا، ولی یادش هست

عشق او در دل ما هست، ره خوبان داشت

۱۹۰۴.دیوان اشعار

اگر خواهی کلام از آل عصمت
سخن از انبیا و شرح حکمت

بخوان دیوان اشعار رجالی
کند افزون تورا در علم و رافت

۱۹۰۵.ریاضی
گشتست رجالی به نظر باز نشسته
از دولت فرخنده و اقبال خجسته
هر گز نکند ترک ریاضی و غزل را

فارغ نشود از غم امروز و گذشته

۱۹۰۶.سوگ همسر

آن بلبل خوش نوای دمساز
یکتا گوهری و محرم راز
روحش سوی جنت برین رفت
آن همدم و همسری سر افراز

۱۹۰۷.رباعیات

رجالی با رباعی کرده آغاز
نوین فصلی ز اشعار سرافراز
خدایا یاورش باش و مدد کن
که شعرش بر جهان افکند آواز

۱۹۰۸.انعکاس

منعکس گردد کلام حق تعالی هر کجا

از طریق سالکین و انبیا و اولیا

چند سالی من تلمذ کرده ام در فهم آن

تا سخن سنجیده گویم در بیان و هم رسا

۱۹۰۹.پایتخت فرهنگی

من به دنیا آمدم ، در شهر زیبای جهان

پایتخت علم و فرهنگ و شهیدان، اصفهان

سومین فرزند مادر باشم و اهل و عیال

تا ابد مدیون مادر هستم و مهرش چنان

۱۹۱۰.شیر زن

مادرم شیر زن و راضی و با جرات بود

در مصاف دگران، محکم و با قدرت بود

ترک ما کرد ، ولی درس فداکاری داد

در کنار پدرم یاور و با همت بود

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم آبان ۱۴۰۳ساعت 10:55  توسط علی رجالی  | 


باسمه تعالی

۱۸۹۱.ظاهر و باطن دین

ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست

رهنما باشد کلام حق ، پیامی جان فزا

خواندن قرآن نیاز و چاره ساز و ره گشاست

۱۸۹۲.وسوسه
کار امروز به فردا چو شود خسران است

باعث وسوسه و شر و زیان ، شیطان است

وسوسه باعث تاخیر امور است ز خیر

خدمت خلق گران سنگ و همی احسان است

۱۸۹۳.هدف خلقت

چه دانی از جهان و آفرینش

بهین مخلوق عالم شد گزینش

جهان در خدمت انسان شده خلق

هدف از خلقت انسان ستایش

۱۸۹۴.آرامش جان

با قرائت کردن قرآن و تفسیر و کلام

می دهی صیقل روان و روح خود از هر ظلام

روح را با خواندن ادعیه ها تسکین دهید

شستشو ده جان و دل را با عبادت روز و شام

۱۸۹۵.معمای زندگی

زندگی گاه چه شیرین و گهی غمناک است

پر ز اشکال مصیبت بود و خاشاک است

پاره ای از غم و ناکامی ما در خویش است

زندگی گاه چه مطلوب و گهی کولاک است

۱۸۹۶.پرواز الی الله

بهر پرواز دو بال است نیاز انسان

علم تنها نبرد فرد به سوی یزدان

نفس پاک است ضروری جهت هر معراج

با جهاد ی که برد نفس به کنج زندان

۱۸۹۷.ماورای الطبیعه

ذره ذره جمع گردد، علم و دانش در بشر
حافظ انسان بود تقوا و ایمان چون سپر

عقل ما محدود و امداد الهی لازم است

ماورای این جهان غایب ز دید است و نظر

۱۸۹۸.شگفتیهای طبیعت

چه اسراری نهفته در طبیعت

شگفتیهای بی پایان خلقت

ز انواع گیاهان و خلایق

تدبر باعث رشد و سعادت

۱۸۹۹.حقیقت

اگر خواهان حقی و حقیقت

نظر کن بر خلایق در طبیعت

تامل کن ، تدبر کن ، جهان را

بجویی سر و اسراری ز خلقت

۱۹۰۰.تکیه

لحظه ای فکر نما بر خود و بر احوالت

تو به ظاهر قدری مالک بر اموالت

منشا قدرت تو جای دگر می باشد

تکیه بر حق بنما در همه وضع و حالت

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم آبان ۱۴۰۳ساعت 15:5  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۸۸۱.کسب دانش

کسب علم و کسب دانش جان فزاست

روح بخش است و انیسی دلرباست

بهترین یار است همراه و شفیق

موجب تسکین روح و هر کجاست

۱۸۸۲.جایگاه استاد

قدر استاد ندانند گروهی چندان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان
چونکه استاد عزیز است و بود دانشمند

جایگاهش عظیم است و گران سنگ چنان

۱۸۸۳.امتحان

نمی دانم حقیقت ها ز هستی

گهی بالا رویم و گه به پستی

مداوم امتحان در امتحان است

سعادت در کمال و حق پرستی

۱۸۸۴.منبع نور

چرا افسرده ای، بی تاب و رنجور؟

چرا طغیان گر ی، بی حال و مغرور؟

خدا باشد نگهدار و مراقب

بود روزی رسان و مظهر نور

۱۸۸۵.حقایق

چه دانی از حقیقت های پنهان

خدا و انبیا و نور یزدان

ندانم ذات بی پایان حق را

چه خواهی از خدای جن و انسان

۱۸۸۶.دست خدا

هر کجا می نگرم، دست خدا می بینم
خارج از قدرت انسان و تو را می بینم
آنچه بینم، همه از صنع خدا می باشد
هر چه بینم، همه از توست، چه ها می‌بینم

۱۸۸۷.منافقین

چه خوش گفت یزدان به احمد بسی

منافق بود کینه توز و خسی

بود سوره ای بهر آنان به نام

نباشند مومن به دین و دیانت کسی

۱۸۸۸.زنجیر

هر که می خواهد لقای حق تعالی در جهان

نفس خود را می کند زنجیر از گرگی نهان

اهل تقوا باشد و ایثار و ایمان و گذشت

هادی خلق است و یاور بر خلایق بی امان

۱۸۸۹.اعتماد

گر ببینند مردمان تنها سخن از حاکمان
دور گردند از نظام و والیان و از سران
دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی و هم طی زمان

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۳ساعت 0:30  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۸۷۱.اساتید حوزوی

رنجبر باشد دگر استاد من در فهم دین
او کند تبیین مطالب با مثالی دلنشین

من تلمذ کرده ام اشعار دینی با نوار

درس ها و گفته های عالمان و سالکین

۱۸۷۲.تحصیل

چه سختی ها کشیدم بهر تحصیل

نباشد فرصتی گویم به تفضیل

ز دوران جوانی تا به پیری

مداوم می کنم تحقیق و تحلیل

۱۸۷۳.اشعار

چه شب هایی نوشتم متن اشعار

غزل بود و قصیده ، وصف اطهار

اخیرا با رباعی گفته ام شعر

سرایم مثنوی ، نا گفته بسیار

۱۸۷۴.غمگسار

چه غم هایی نهفته در دل و جان

نگویم جز خدا بر این و بر آن

خدا باشد انیس و صاحب دل

به او گویم چه اسراری که پنهان

۱۸۷۵.استاد راهنما
رهنمایی می‌کند بیکر مرا در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی‌مدّعی
بود بیکر صاحب فهم و شعوری کم نظیر
هم به کارش جدی و هم مهربان و باصفا


۱۸۷۶.رشته تحصیلی
رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد ، چون حساب
سخت باشد در ریاضی ، در قضایای کتاب

کاربردش در فیزیک می باشد و آن پایه ایست

کسب آن راحت نباشد در فنون و با شتاب

۱۸۷۷.طی دوران

وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت

کس نگویم به من و اهل و عیالم چه گذشت
چل سالی بشود صرف علوم و تحقیق

آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت

۱۸۷۸.اتلاف وقت

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

وقت خود را بنمایم دو چندان با نظم

اولویت به مسائل دهم و کار و هدف

۱۸۷۹.تدوین

اکثر کار و امورات مدون گشته
منتشر کردم و در سایت معین گشته

غیر تحقیق کنم پخش امور کاری
از برای همگی نشر و مزین گشته

۱۸۸۰. اهل قلم

گر به ظاهر شده ام باز نشسته،لیکن

کار من گشته دو چندان، کماکان بر تن

می دهم نشر ریاضی و کتابت مشغول

نیست بر اهل هنر، اهل قلم ، دم بستن

سراینده

دکتر علی رجالی


+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۳ساعت 21:32  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۸۶۱.مشورت

گر نباشم مطمئن از نقل قول دیگران
من تامل می کنم ، تاصحتش گردد عیان

مشورت ها می کنم اندر مسائل در امور
با صبوری و تامل ، می دهم انجام آن

۱۸۶۲.پشتکار

گر یقین پیدا کنم، در صحت انجام کار
می دهم انجام آن را ، با تلاش و پشتکار

رمز پیروزی تفکر باشد و سعی و تلاش

نیست تعجیلی مرا در حین اجرا، یا فشار

۱۸۶۳.نظم

نظم در کار و مراعات حقوق دیگران
از خصایص باشد و هستم مقید هر زمان

چون زمان پیوسته باشد،پس چرا اندوه و غم

در نبود وقت و ابراز شرایط یا فغان

۱۸۶۴.مباحث

دوست دارم بشنوم تا آن که گویم با زبان
در مباحث در علوم و در مصاف دیگران

آنچه می آید به ذهنم ،آن نگویم بی درنگ

مختصر گویم سخن درپاسخ و هم در بیان

۱۸۶۵.انجام کار
کارها آسان شود ، در حین اجرا ، مدتی

از بزرگی یا ز سختی ، من ندارم وحشتی

گر یقین پیدا کنم بر صحت کاری نخست
با توکل می کنم اجرا، نخواهم فرصتی

۱۸۶۶.رهایی ذهن

می شود گاهی ، به خواب آید نکاتی آن مرا
چند نوبت می نویسم،تا شود ذهنم رها

همچنین در حالت بیداری و در لحظه ای

نکته ها آید به ذهنم در ریاضی ره گشا

۱۸۶۷.ثبت

ذهن من دائم اسیر علم و شعر است و امور

می نویسم آنچه می گردد به افکارم خطور

چون که فرار است علم و ثبت آن لازم بود

یک جرقه منشا خلق اثر گردد چو نور

۱۸۶۸.کارهای علمی

کار علمی را گروهی می دهم انجام آن
ضبط می گردد مباحث ، تا شود اتمام آن

هر شکستی در نتایج، می کند حساس ما
تا که علت را بیابیم و شود اقدام آن

۱۸۶۹.کسب موفقیت

رتبه ی اول شدم ، در اخذ مدرک ، دکترا

در سه مقطع رتبه ی اول شدن کاری روا

اخذ کردم ، دکترایم را ز خارج ، از فرنگ

ده سالی شد سه دوره ، سخت بود و با صفا

۱۸۷۰.دوران تحصیل

دکترا بود فقط کار و پژوهش تنها
چار سالی به درازا شد و ماندم آنجا
آمدم سوی وطن، بعد فراغت ، چه زود
درسها دادم و تحقیق نمودم اینجا
سراینده

دکتر علی رجالی



+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم آبان ۱۴۰۳ساعت 16:35  توسط علی رجالی  | 

باسمه تعالی

۱۸۵۱.دوران زندگی
گذر کردم به سرعت کسب دانش
جوانی را به علم و کار و کوشش
میانسالی به تحقیق و کتابت
به پیری نشر علم و جنب و جوشش

۱۸۵۲.شرح دوران

می کنم یاد ، نکاتی ز خود و اهل و عیال

آن به تفکیک ، جوانی و کهولت ، هر سال

گر چه سخت است بیان همگی ، هم دشوار

شرح دوران همه را ، بر همگان ، با افعال

۱۸۵۳.وصف پدر

پدرم داشت توکل به خدا ، در هر حال
مهربان بود و مقید به اصول و اعمال
الگوی ما پدرم بود ، ندیدم خطا

اهل احسان و کرم بود ، نه دل بسته به مال

۱۸۵۴.نقش پدر

پدرم اهل هنر بود ، توانا و فهیم
نام او با لقبش هست رجالی و کریم

رهنما بود مرا با عملش ، با گفتار
اهل اکرام و سفر بود ، جوانمرد و حکیم

نقش پدر

پدرم اهل هنر بود ، توانا و فهیم
شهرتش هست رجالی و به نام است کریم
رهنما بود مرا با عمل و گفتارش
اهل اکرام و سفر ، فرد جوانمرد و حکیم

۱۸۵۵.تعداد فرزندان

پدرم صاحب اولاد زیاد است دو چند

حاصل عمر شریفش ، شده نه فرزند

چار دختر بود و پنج پسر ، در دوران

همگی اهل نمازند و مقید ، خرسند

۱۸۵۶.پدر و مادر

در خصوص پدر و مادر بی همتایم

از خدا مغفرت و اجر الهی خواهم

قدر شان بعد حیات هست دو چند
رهنمایند مرا چون صلحا در راهم

۱۸۵۷.فعالیت های اجرایی

بعد یک سالی ز برگشت فرنگ و کسب علم
دکترا دایر نمودم، با تلاش و صبر و حلم
من معاون گشتم و کارم دو چندان شد ولی

کار اجرایی نشد مانع ز تحقیقم که صلم

۱۸۵۸.امور جاری
چند سالی روز و شب در گیر اجرا در امور

جز رضای حق تعالی ، من نکردم گه قصور

کار مردم بی درنگ اجرا نمودم هر زمان

با تدبر کردن و کار مداوم هم حضور

۱۸۵۹علوم ریاضی

من ندارم دلهره یا اضطراب

در ریاضی و رقوم و در حساب

عاشق آن باشم و شوقم دو چند

گشته ام فارغ ز تحصیل و کتاب

۱۸۶۰.دوره کارشناسی

گشته ام قادر به اخذ مدرک علم حساب

اصفهان باشد محل اخذ و می باشد خطاب

یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است

موعد اخذ و فراغت از ریاضی و کتاب

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  جمعه چهارم آبان ۱۴۰۳ساعت 15:42  توسط علی رجالی  |