باسمه تعالی

مجموعه رباعیات واژه های عرفانی(۲۲)


۳۲۵۱.وادی عشق
دیوانه شدم ز عشق و شیدا گشتم
فارغ ز جهان و هر چه پیدا گشتم
گفتم که رسم به کوی معشوق، ولی
یک قطره شدم، غرق دریا گشتم



۳۲۵۲.وادی معرفت

در وادی معرفت، دل و عقل یکی است
رازها گشته نمایان و خداوند ولی است
چون معرفت آمد، دل و جان حیران شد
در سایه‌ی حق، عشق و نور است جلی است


۳۲۵۳.عرش دل
در عرش دل است، حق هویدا گردد
این جای خداست، دل تسلا گردد
جز عشق خدا نیست، در این وادی عشق
آرامش ماست، دل تجلا گردد


۳۲۵۴.کثرت در وحدت
از امر خدا، هزار صورت آید
با نقش و نگار و ذکر علت آید
بنگر که به ظاهر تفاوت پیداست
از فضل خدا، علم و حکمت آید


۳۲۵۵.وحدت در کثرت
هر ذره که در جهان هویدا گردد
نقشی ز جمال دوست پیدا گردد
گر پرده‌ی هستی ز میان برداری
یک نور در این هزار معنا گردد


۳۲۵۶.سرالاسرار
در وادیِ راز، بی‌نشان باید شد
فارغ ز خود و ز این جهان باید شد
چون پرده ز اسرار حقیقت افتاد
دیدی که همان جوهر جان باید شد


۳۲۵۷.مقام قرب نهایی
چون پرده‌ی هستی ز میان بردارند
اسرار نهانی به عیان بردارند
بینی که جز او هیچ نباشد موجود
در محوِ خلایق، همگان بردارند


۳۲۵۸.مقام فنا فی الله
از خویش گذشتم، ره جانان دادند
در محفل عشق، نور یزدان دادند
چون خواجه‌ی این سرا، خدای احد است
در کوی فنا، اوج ایمان دادند


۳۲۵۹.مقام بقا بالله
فانی شدم و به حق بقایم بخشید
در ساغر عشق، آشنایم بخشید
چون محو شدم ز نور بی‌پایانش
دیدم که ز حق، جان بقایم بخشید


۳۲۶۰.ذکر خفی
در سینه‌ی خویش، بانگ حق برپا شد
ذکری که نهان بود، به دل پیدا شد
از جان و دلم، ذکر حق می گویم
از عشق خدا، در دلم نجوا شد

سراینده

دکتر علی رجالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ساعت 9:15  توسط علی رجالی  |