مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۴۳)

۴۳۱. امام حسین
ای مظهر ایمان و شرف ، بحر عدالت
حج را بنمودی تو رها ، سوی شهادت
دردانه ای دین ، نور دل حضرت خاتم
دین نبوی حفظ نمودی ز جهالت

۴۳۲.شوق
مستی ما ، بی خود از خود گشتن است
دل به زلف یار دیرین بستن است
مستی ما ، مستی انگور نیست
شوق ما ، ترک دیار و رفتن است


۴۳۳.سالک
عشق ما عشق حقیقی بر خداست
دیدن یار و لقای کبریاست
عشق سالک بهر حق جان دادن است
چون حسین ابن علی در کربلاست


۴۳۴.نفاق
ای آنکه فلک قامتش از هجر تو طاق است
امروز جهان یکسره میدان نفاق است
شو واسطه تا مهدی موعود بیاید
ایام پر از ظلم و جدایی و فراق است


۴۳۵.اسطرلاب
عشق اسطرلاب اسرار خداست
دیده بان حکمت و وصل وصفا ست
خوش بر آن مردان با تقوای دین
کارشان هر روز و شب ذکر و دعاست

۴۳۶.حرف های ناگفته
ابر باران می شود با اذن هو
غنچه هاخندان شوند با نام او
می کند خورشید نورانی جهان
کس نمی داند ز اسرار مگو

۴۳۷.دشمن
دوستی گردد عیان در مشکلاتت یا که فقر
جز خدا حامی نمی باشد تو را در شیب قبر
تا به کی غافل ز خود باشی در این دنیای فان
دشمن ما در درون جان بود تا روز حشر

۴۳۸.جشن
بهترین آئین و جشن بی نظیر
عید قربان باشد و فطر و غدیر

در کنار شادی و شور و سرور

بین چه اهدافی رفیع و بس کبیر


۴۳۹.پردازش
بار الها دل من عاشق و شیدای تو شد
عاشق شیوه ی پردازش دنیای تو شد
من ندانم تو کجایی که بیایم سویت
گر نمایی نظری،کوی دلم جای تو شد

۴۴۰.حیات
خوشا آنان که دل را زنده دارند
بدا آنان که جانی مرده دارند
دل مرده بگیرد جان ز زنده
خوشا آنان که بر لب خنده دارند

+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ساعت 21:55  توسط علی رجالی  |