مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۴۸)

۴۸۱.یوسف
خدا می رهد یوسف از قعر چاه
دهد شوکت وعزت و قدر و جاه
نشاند به تخت و دهد علم خویش
خدا می نماید به او چاه و راه

۴۸۲.سفر
زندگی در گذر و یک سفر است
آدمی در خطر و رهگذر است
آنچه می ماند و می باشد از او
کار نیک و اثر هر نفر است

۴۸۳.کفیل
چه خو ش گفت مولا علی این پیام
خدا می دهد رزقتان روز و شام
مخور غصه و غم در این بازه عمر
کفیل است ، خداوند دانای تام

۴۸۴.زندگی
زندگی گاه چه شیرین به لب و کام من است
زندگی گاه پر از زیور و آن دام من است
زندگی در گرو همت ماست ، می گذرد
زندگی اندک و تنها اثر از نام من است

۴۸۵.یاغی
نظر کردم به حال یاغی و خویش
بدیدم بی وفایی را کم و بیش
نه قدرتمند غالب بر دل خود
نه ثروتمند در فکر دل ریش

۴۸۶.معصیت
صاحبان فضل وعلم و معرفت
با خدا هستند ، اهل مغفرت
مردم اهل یقین در هر زمان
کی خطا کار و دچار معصیت

۴۸۷. عنایت
بار الها ، به در خانه ی تو چند زنم
تا گشایی در خود را ، که ندایی شنوم
بار الها ، به من آمده در کوی رفیق
گوشه چشمی بنما ، تا که نوایی ببرم

۴۸۸.آرامش
هفت شهر عشق چون پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
گر شود جانت رها از نفس پست
دل ز عصیان و غضب آسوده شد


۴۸۹.طوف
از قدرت حق بشر بسی حیران است
با اذن خدا هر دو جهان ویران است
مغرور مشو که زندگی چندین روز
در طوف حرم ، شاه و گدا یکسان است


۴۹۰.غزه
کربلا بار دگر بر پاشد
غزه با خاک یکی ، صحرا شد
یمن از جبهه ی ظالم هر روز
تیر ها گشته رها، غوغا شد

+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۲ساعت 23:46  توسط علی رجالی  |