مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۵۸)
۵۸۱.پیکار
مردان خدا به روی دلدار خوش اند
مستان به می و صدا و یک تار خوش اند
نزدیک مشو به بی خرد ، در همه حال
افراد شقی به ظلم و پیکار خوش اند
۵۸۲.کرسی عرش
گر بگردد آب دستی از طلا
جای آن دانی که با شد در کجا
کسب علم و معرفت کن ای بشر
گر بخواهی کرسی عرش و سما
۵۸۳.راه حق
غم مخور ، ناله مکن ، راز مگو
جز خدا ، دلبر و دلدار مجو
اکثرا غرق خود و امیال اند
راه حق جو ، و مرو از هر سو
۵۸۴.یاغی
من کیم ، بنده ای عصیان گر و یاغی و شرور
منم آنکس که به خود غره و هستم مغرور
من شدم خسته از این سرکشی بی حد و حصر
چه کنم ، تا که شوم خرم و شاد و مسرور
۵۸۵.امام زمان
آخرین وارث امام غایب است
او که بر جمله حریفان غالب است
قدرت اعجاز دارد چون رسل
صاحبان معرفت را نایب است
۵۸۶.صواب
ظرف خود را پر نما از شرب ناب
تا نگردد پر ز میل و اضطراب
دل اسیر شهوت و نفس و گناه
معرفت جو تا نگردد دل خراب
۵۸۷.خاک
دانی که زمین ز خوردنت سیر نگردد
گر جان به تنت هست ، بدان دیر نگردد
تا جسم من و جسم تو در خاک گذارند
دانی که هر آنکه می رود پیر نگردد
۵۸۸. پستی
گر غره شوی و خود پرستی ، مستی
گر ظلم کنی به مردمان ، تو پستی
زنده است بشر ، به پاکی روح و روان
گر رحم کنی و مهر جویی ، هستی
۵۸۹.چرخ و فلک
کودکان مسرور با چرخ و فلک
می روند بالا و پائین در فلک
عشق بر دنیا بسان آن بود
عشق پایا خالی از ریب و کلک
۵۹۰.نی
کسب علم و معرفت همسان نی
چون بخواهی آن مداوم ، پی به پی
می کند مست و شوی مدهوش آن
آن نباشد چون شراب و همچو می
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۴۰۲ساعت 12:29  توسط علی رجالی
|