مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۵)

۳۵۱.گوهر
در میخانه گشا، باز نما درها را
تو کنی باز در محفل بی همتا را
عارفان لب نگشایند به احکام خدا
طالبی نیست برای گوهری والا را

۳۵۲.تعالی
برو عاشق ز ساقی می طلب کن
روان و روح خود را منقلب کن
بنوش و جان خود رابیمه گردان
تعالی و کمال خود سبب کن


۳۵۳.پناه
گر ملاک ما بود در طی راه
پیروی از نفس و از امیال و جاه
نیست ما را روشنایی و کمک
عاقبت گردیم بی یار و پناه


۳۵۴.نظر
کی کند یزدان نظر بر حال ما؟
کی برد ما را به پیش خود خدا؟
گر تو باشی غمگسار دیگران
دان تو باشی در جوارش در سرا

۳۵۵.آب حیات
گر شوی عامل به انواع صفات
تو به یاد آری خدا را چون صلات
دان که اعمالت رضای حق شود
تو بنوشی از کفت آب حیات


۳۵۶.یقین
زیبایی حق نهفته در ذات و کمال
در آینه ای جهان بود حسن و جمال
هر جا نگری ، فقط خدا را بینی
با کسب یقین و معرفت در همه حال


۳۵۷.فدا
خوشا آنان که در پیش خدایند
شفیق و مهر بان و بی ریایند
ندارند مونسی جز یار محبوب
که جان خود به جانان را فدایند


۳۵۸.سفیدی
گل نسرین سفید است و چه زیباست
بود خوش بو و پر عطر و چه رعناست
سیاهی کی کند دل را پر از نور
سفیدی مظهر پاکی دلهاست

۳۵۹.جلوه
هر کجا می نگرم ، جلوه ی حق را پیداست
جلوه ای از صفت و حکمت او در دنیاست
نقش حق بر در و دیوار عیان می باشد
دست حق جاری و با اذن خدا آن برپاست

۳۶۰.گمراهی
پیروی از نفس دون خود واهی است.
عامل بد بختی و گمراهی است
هر چه آید بر سرت از دل بود
موجب گم گشتن و بیراهی است



+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ساعت 9:22  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۴)

۳۴۱.حیرت
گر شدی سر گشته در رنج و بلا
در مقام حیرتی نزد خدا
با تحمل طی کنی این راه را
ای که در سیر و سلوکی، غم چرا

۳۴۲.جهان
این جهان با نور حق با ارزش است
کی جهان بی اذن او در گردش است
هستی و عالم ، تجلی خداست
نور یزدان عامل هر چرخش است

۳۴۳.اختیار

حاکم دل گاه عقل است و گهی نفس زبون
آنچه آید بر سرم از خویش باشد نی برون
آدمی دارای عقل است و هوس با اختیار
تا توانی چیره شو بر بر نفس و بر امیال دون

۳۴۴.پادشاه

پاد شاهان بنده ای امیال خویش
گر به ظاهر صاحب امرند و کیش
می دهند فرمان به عمر و زید را
این امیری نیست، آنها دل پریش

۳۴۵.نقش خدا

عجب نقش و نگاری گرد ما هست
عجب نقاش چیره هر کجا هست
شود تحسین، اگر آنرا کنی درک
به هر چه بنگری، نقش خدا هست

۳۴۶.ازدواج
دین تو کامل شود با ازدواج
باعث افزایش رزق و رواج
زندگی سامان بگیرد پرتوش
کرد پیغمبر سفارش بر زواج

۳۴۷.حاکم

وارث عالم فقط یزدان بود
ناجی انسان فقط قرآن بود
حاکم گیتی خدای عالم است
کسب دنیا فانی و خسران بود

۳۴۸.شادی
منبع هر شادی است در شادی هر بی کسی
گر ربایی یک دلی را، نیست ما را غم بسی

تا توانی یک گره از کار مردم را گشا
راحتی و بی غمی را دان ندارد هر کسی

۳۴۹.تبلیغ
پا نهادی جای استکبار ، بی چون و چرا
بس که تبلیغ جهانخواران بود ، در ماجرا
آنقدر اخبار کذب دشمنان کرده رسوخ
جای حق بنشست باطل ، هم به ظاهر هم خفا

۳۵۰.قوام
تکیه گاه مردمی باشد قوام هر نظام
هر که دارد این قوا ، بی شک بدارد هم قوام
تا توانی کن عموم مردمان همراه خویش
مردمان را دان تو محرم ، اهتمامت در سجام

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ساعت 0:17  توسط علی رجالی  | 

.قدرت

قدرت ما از خدا و عاقبت روزی فناست
قدرت حق لا یزال و بی حد و بی انتهاست
قدرت ما با تلاش و قدرت او ذاتی است
قدرت عالم از او و جمله قدرتها خداست

۳۴۱.حیرت
گر شدی سر گشته در رنج و بلا
در مقام حیرتی نزد خدا
با تحمل طی کنی این راه را
ای که در سیر و سلوکی، غم چرا

۳۴۲.جهان
این جهان با نور حق با ارزش است
کی جهان بی اذن او در گردش است
هستی و عالم ، تجلی خداست
نور یزدان عامل هر چرخش است

۳۴۳.اختیار

حاکم دل گاه عقل است و گهی نفس زبون
آنچه آید بر سرم از خویش باشد نی برون
آدمی دارای عقل است و هوس با اختیار
تا توانی چیره شو بر بر نفس و بر امیال دون

۳۴۴.پادشاه

پاد شاهان بنده ای امیال خویش
گر به ظاهر صاحب امرند و کیش
می دهند فرمان به عمر و زید را
این امیری نیست، آنها دل پریش

۳۴۵.نقش خدا

عجب نقش و نگاری گرد ما هست
عجب نقاش چیره هر کجا هست
شود تحسین، اگر آنرا کنی درک
به هر چه بنگری، نقش خدا هست

۳۴۶.ازدواج
دین تو کامل شود با ازدواج
باعث افزایش رزق و رواج
زندگی سامان بگیرد پرتوش
کرد پیغمبر سفارش بر زواج

۳۴۷.حاکم

وارث عالم فقط یزدان بود
ناجی انسان فقط قرآن بود
حاکم گیتی خدای عالم است
کسب دنیا فانی و خسران بود

۳۴۸.شادی
منبع هر شادی است در شادی هر بی کسی
گر ربایی یک دلی را، نیست ما را غم بسی

تا توانی یک گره از کار مردم را گشا
راحتی و بی غمی را دان ندارد هر کسی

۳۴۹.تبلیغ
پا نهادی جای استکبار ، بی چون و چرا
بس که تبلیغ جهانخواران بود ، در ماجرا
آنقدر اخبار کذب دشمنان کرده رسوخ
جای حق بنشست باطل ، هم به ظاهر هم خفا

۳۵۰.قوام
تکیه گاه مردمی باشد قوام هر نظام
هر که دارد این قوا ، بی شک بدارد هم قوام
تا توانی کن عموم مردمان همراه خویش
مردمان را دان تو محرم ، اهتمامت در سجام

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ساعت 0:13  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۳)

۳۳۱.پناه
هر که باشد در پناه کردگار

نیست او را غصه و اندوه و زار
می دهد فرمان خدا بر آب نیل

تا که موسی بگذرد از کارزار

۳۳۲.پرواز
ای دریغا ، بال و پر بشکسته ام
گوشه ای در حال خود بنشسته ام
من ندارم بال و پر ، دریای جود
از غریبی بی کسی سر گشته ام

۳۳۳.ذوالفنون
جان گرفتار درون است و برون
دشمنان خوانند او را ذوالفنون
تا شود مغرور در اعمال خود
او بود غافل ز کید نفس دون


۳۳۴.زهد
تغذیه نفس است امیال درون
زهد باعث می شود گردد زبون
تا شود همراه عقل و راه حق
دور بنما ضایعات جان، برون

۳۳۵.عاقبت

سن من گشته به هفتاد و همی در خوابم
دائما در حرکت باشم و من بی تابم
عمر من طی شد و آخر به هلاکت برسم
ای خدا رحم نما ، غافلم و دریابم

۳۳۶.ذکر
دائما ذکر تو گویم، ندارم سخنی
آنچه حق گفت بگویم، چو افراد منی
ما که هیچیم در این کون و مکان و هستی
همه از توست خدایا، چو زبان و دهنی

۳۳۷.روح
روح ما همسان زنبور عسل
گر نباشد گل، ندارد ماحصل
معرفت آرد طریق سالکان
همرهی با اهل تقوا در عمل

۳۳۸.دل
عاقبت بی غمی،نیست سرور و خوشی
باعث خوشحالی است،شادی هر بی کسی
دل که ندارد غمی،کشته صفای درون
هر که رباید دلی،نیست ورا غم بسی


۳۳۹.زاهد
حالت عاشق مغایر با عوام
عاشقان خواهان عشقی با دوام
میل مردم در امور جاری است
حالت زاهد بود در عشق تام


۲۴۰.قدرت

ما از خدا و عاقبت روزی فناست
قدرت حق لا یزال و بی حد و بی انتهاست
قدرت ما با تلاش و قدرت او ذاتی است
قدرت عالم از او و جمله قدرتها خداست

+ نوشته شده در  سه شنبه نوزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 13:31  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۲)

۳۲۱.گدایی
ای که داری خود نمایی و ریا
نزد این و آن برای کسب جا
این و آن کاری کنند با اذن اوست
تو گدایی می کنی پیش گدا

۳۲۲.کسب حلال
هر چه دست و پا زنی در جذب مال
نیست جز بد بختی و وزر و وبال
تا توانی وقت خود تقسیم کن
در تجارت پیشه کن کسب حلال

۳۲۳.عاشق
چند گویم در خصوص عاشقان
کی شود عاشق جدا از دل ستان
عاشق و معشوق چون یک پیکرند
عاشقان را می برد حق از جهان

۳۲۴.خود نمایی
تا توانی حسن خود را کن نهان
چون بمانی در سلامت در امان
دشمنان بر تو حسادت می کنند
دوستان گیرند وقت و عمرتان

۳۲۵.مستی
مستی انگور،از انگور نیست
آن گدایی کرده و مغرور نیست
مستی هر چیز از شرب خداست
مستی ما دیدن یک حور نیست

۳۲۶.شمع

در راه ولا چه اشک و خون ریخته شد
از بهر خدا سکوت و لب دوخته شد
تا دین نبی به پا و آن حفظ شود
شمع دل شیعیان ، چه افروخته شد

۳۲۷.ریسمان الهی
از برای دوری از آلودگی
چنگ زن بر حبل حق در زندگی
حبل حق در دین و در قرآن بود
نیست جز تقوا و زهد و بندگی

۳۲۸.دانش

خالق هستی سرا پا دانش است
عامل اصلی هر پیدایش است
نیست در کون و مکان مانند او
درک حق خارج ز فهم و بینش است


۳۲۹.زبان
ای دریغا این زبان جانم گرفت
جان آرام و دلم با هم گرفت
من چرا این گفتم و این کرده ام
در پس هر گفته ای ماتم گرفت

۳۳۰.کار
گر تو را باشد تلاشی چون پدر
قدر عمر خود بدانی ای پسر
تا نباشد کار و کوشش در امور
می دهی عمر عزیزت را هدر



+ نوشته شده در  سه شنبه نوزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 8:2  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۱)
۳۱۱.فتنه
مر دمان جاهلیت جملگی سر گشته اند
نیست آرامش در آنها، جملگی دل مرده اند
دل به دنیا بسته و روح و روان در بند نفس
فتنه های نفس دون، روح و روان را کشته اند


۳۱۲.معرفت
الهی تویی مهربان هر زمان
که نزدیک باشی مرا هر مکان
منم غرق در لطف و احسان تو
بخواهم ز تو، معرفت ارمغان


۳۱۳.چاپلوسی
چاپلوسی آتشی در روح و جان آدمی است
مدح انسان موجب کبر و غرور دائمی است
قدح و مدح آدمی تاثیر دارد در درون
طالب مدح و ستایش در عذاب و نادمی است

۳۱۴.آیه
از برای فهم و درک آیه ها
در مثال آید بیان هر ندا
آیه ها تفسیر گردد تواما
تا بفهمی حرف والای خدا


۳۱۵.قرآن
همه عالم کتاب هو می باشد
این کتاب جستجو می باشد
لیک قرآن کتاب مکتوب است
برگ برگش پیام او می باشد

۳۱۶.شرع
از بهر نجات و دفع شیطان
تقوا و عمل به شرع و قرآن
منجی بشر ز جهل و غفلت
ایمان و عمل به حرف یزدان

۳۱۷.گناه

عامل بدبختی و رنج و بلا
ریشه دارد در گناه ما و لا
در زمان جاهلیت خود گواه
منجی مردم فقط دین خدا

۳۱۸.ستایش

با ستایش، دور گردی از خطا
از گناه و معصیت گردی جدا
چون خدا پاک است و پاکت می کند
هر چه غیر او بود گردد فنا

۳۱۹.دین
آدمی را دین به بالا می برد

در جوار حق تعالی می برد

دین زرد ما را به سوی کوی دوست
از زمین تا عرش اعلا می برد


۳۲۰.ذکر حق
گر بیاری ذکرحق دائم به یاد
می شود نعمت فراوان و زیاد
گر یقین پیدا کنی درنقش حق
نیست اندوه و غمی و انسداد


+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ساعت 22:10  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۳۰)

۳۰۱.موج
ما همه موجیم و حق دریا بود
ما همه خاکیم و جان والا بود
جان ز دریا و بود امواج آن
ما همه هیچیم و او یکتا بود


۳۰۲ستایش
خالق بی نقش دل را کی برد
حق دهد ما را توان و هم خرد
می نماید خویش را با جلوه ها
تا توانی کن ستایش، چون سزد

۳۰۳.فطب
علی منجی بود او قطب عالم
علی محور بود او نور خاتم
علی را جانشین و یار احمد
سزاوار حکومت بود، او هم

۳۰۵.سپر

حافظ دین خدا در پیچ و خم
با امام است وولایت بیش و کم
حافظ ما دین بود همچون سپر
تیر های نفس دون شر است و غم

۳۰۶.پناهگاه

اولیای حق ،برای حفظ دین، جان می دهند
دین احمد را بیان و جهد و دستان می دهند
اهل بیت آگاه و دانا بر علوم هستی اند
ملجا درماندگان و نور یزدان می دهند


۳۰۷.انیس
چه کنم حرف دلم را بزنم یا نزنم
همرهی نیست که گویم دل پر درد تنم
دل من مخزن درد است نبینم کس را
جز خدا نیست انیسی که بگویم سخنم


۳۰۸.اسرار
مخزن اسرار حق دانی کجاست
در دل احمد و آل مصطفی است
هر که دریا دل بود با عشق هو
سینه اش مملو ز عشق کبریاست


۳۰۹ .صید
هر کسی دنبال صید است و شکار
عده ای مشغول طی روزگار
خوش به حال آنکه دارد صید دل
لذتش چندان و باشد ماندگار


۳۱۰.عشق
دانی که چرا عشق ولا می باشد
با عشق علی، جهان ز ما می باشد
اسرار جهان نهفته در احمد و آل
عشق شهدا اذن و لقا می باشد

+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ساعت 15:47  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۲۹)
۲۹۱.ادیان
آخرین دین خدا کامل شود
سایر ادیان حق شامل شود
هست احمدخاتم ادیان هو
امر حق را جملگی عامل شود


۲۹۲.بهشت

من ندانم که چه خوب است و چه زشت
من ندانم که ملک وصف مرا نیک نوشت
نشناسم خود و خود خواهم وجویای خدا
کس نداند که جهنم چه بود یا که بهشت

۲۹۳.مرکب
امل رشد است، عشق ایزدی
عشق حق، بالا برد عقلت بسی
مرکب عقل است،عشق لا یزال
می کند کامل تو را، از هر بدی

۲۹۴.صراط
سیر حق آرد تو را پیش خدا
در بهشت و در سرایی دلربا
هر که باشد در صراط مستقیم
می رود در نزد محبوبی ولا

۲۹۵.عاشقان
سیر حق باشد به سوی کردگار
می کند ما را فدائی ، بی قرار
آن بود جذاب و باشد دیدنی
عاشقان حق، شفیق و جان نثار

۲۹۶.نی
ای مسافر سیر حق طی کردنی است
نفس را از بیخ و بن پی کردنی است
هفت شهر عشق را پیمودن است
این دل بیمار را ، نی کردنی است

۲۹۷.ردا
حکومت چون ردای پادشاه است
نمادی از جلال و عز و جاه است
سزاوار حکومت هست مولا
به اهلش گر رسد زیبا و ماه است

۲۹۸.ولایت
نماز با ولایت، روشنایی است
وصول کردگار و دلربا یی است
ولایت ریشه و اصل و عمود است
نماز بی ولایت، لهو و بازی است

۲۹۹.مزرعه
این جهان مزرعه ای اعمال ماست
تخم آن در فکر و در افعال ماست
خار و گل محصول کشت ما بود
رشد خار از دوری و اغفال ماست

۳۰۰.گناه
گر بکاری در دلت بذر گناه
گر کنی غفلت ز احکام اله
نیست محصولی بجز رنج و عذاب
گر توانی توبه کن در بین راه

+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ساعت 8:32  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی

۲۸۱.الگو

الگوی عصر و زمان است ابا عبدالله
ناجی هر دو زمان است ابا عبدالله
راه او راه خدا در همه ای عالم هست
شافع و نور جنان است ابا عبد الله

۲۸۲.مرغ دل

مزغ دل پر می زند هر دم به سوی کربلا
تا ببیند مرقد پاک شهید سر جدا
کربلا یعنی طواف اهل بیت مصطفی
در زمین نینوا برگرد راس مقتدا


۲۸۳.دست غیبی
من اگر غافل و جاهل ز حقایق هستم
من اگر بند خود و بند سلایق هستم
هست دستی که نجاتم دهد از غفلت خویش
تا به کی بند دل و بند خلایق هستم


۲۸۴.صاحب امر
ای صاحب امر و صاحب عصر و زمان
ای مالک یوم و مالک کون و مکان
تا کی ز فراق تو بسوزد دل ما
ای مظهر عدل و منجی پیر و جوان

۲۸۵.بیعت

با آمدن علی چه غوغایی شد

از فرط خوشی چه شور والایی شد

هر پیر و جوان به شوق بیعت رفتند

دعوت ز علی ز بهر یکتایی شد

۲۸۶.عبادت
عبادت آب و عاشق همچو ماهیست
عبادت باعث نور الهیست
عبادت بی عمل، حرف است تنها
نجات آدمی عشق خدائیست


۲۸۷.عمر

عمر من از بی وفایی شد خزان
لطف حق همواره در روح است وجان
من نگردم نا امید از لطف هو
آنچه دارم از خدا گشته عیان

۲۸۸.معرفت
عشق و آگاهی تو را بالا برد
از زمین تا عرش بی همتا برد

عشق اگر توام شود با معرفت

جان بگیرد از تن و تنها برد

۲۸۹.حیران
ما چه دانیم و چه فهمیم ز منظور خدا
ما چه گوئیم و چه خوانیم ز اذکار و دعا
ما که سر گشته و حیران و جودیم همه

خیر ما هست که خواهیم ولی را که بیا

۲۹۰.غصب

خدعه و مکر نمودند پس از مرگ نبی
تا حکومت برسد بر دگران جز به علی
گاه گویند جوان است و گهی حیله کنند
لیک غافل که خدا حامی حق است و ولی

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 21:19  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پر وفسور علی رجالی(۲۷)

۲۷۱.جدایی

من پیر شدم از غم دوری و جدایی
ای دلبر من،همدم من، یار کجایی

مخفی ز منی دلبر دیرین و رفیقم
هر جا اثری از تو، ولی جای تو خالی

۲۷۲.اهل علم

روز و شب معنی ندارد از برای اهل علم

او بدارد عشق در کسب علوم و فکر وحلم

چون بدارد یک قلم در دست و دائم در خیال

او بجوید عشق خود را در جهان با طی سلم

۲۷۳.حلم
آنچه استاد ازل گفت همان گو زیباست
بی کم وکاست بگو،آن گهری از دریاست
گهری هست که از جان و دلت برخیزد
هر که آنرا شنود، شیفته ی او یکتاست

۲۷۴.تهمت

تهمت مزن ای دوست گرفتار شوی

مردار خوری وبی جهت خوار شوی

غیبت اثر وضعی و روحی دارد

با انس به آن، شقی و بیمار شوی

۲۷۵.غیبت

تا به کی غیبت کنی بر این و آن

تا بدست آری تو مالی در جهان
مال دنیا کی کند ما را رها

حرص دنیا خنجری بر روح و جان


۲۷۶.عزت

کی کند بی آبرو یک زندگی
عزت انسان به تقوا ، بندگی
علم و ایمان، عامل رشد بشر
مانع پستی و هر آلودگی

۲۷۷.طوس

ای رضا ای مظهر عدل و شرف

ای که قرآنت سخن بود و هدف

وادی طوس از وجودت پر نعم

اشتیاق زائران از هر طرف

۲۷۸.کربلا

کربلا احیا گر دین خدا در عالم است
هادی مردم به آئین رسول خاتم است
جنگ ما، جنگ قبایل یا فرق یا کیش نیست
جنگ ما جنگ جهانی با عدوی ظالم است

۲۷۹.سفر

بار الها سفر کرب و بلا می خواهم
بار الها دل پر نور و صفا می خواهم
بار الها تو مرا شیفته ی خود گردان
بار الها سفر عشق و تو را می خواهم

۲۸۰.یمن

نیمی از یاور و یاران حسین از یمن اند
مالک و منتقم جان حسین از یمن اند
هانی و حجر و سلیمان واویس قرنی
جملگی گوش به فرمان حسین از یمن اند

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 18:27  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۲۶)
۲۶۱.نور حق
قبله گاه و کعبه ی مقصودما، ام القری است
این جهان و آن جهان ،از پرتوی علم الهدی است
نور یزدان منجلی در احمد و قرآن بود
آیه های این جهان و آن جهان، کشف الدجی است


۲۶۲.گل
گلی دارم چو قرآن توی خانه
که دارد حاصلی خوشبو دو گانه
گلاب و عطر باشند حاصل آن
عمل با فهم آن باشد نشانه



۲۶۳.حقوق

حقوق زن و مرد دانی یکیست
سرشت زن و مرد خاک دنیست
چرا این همه ظلم در حق زن
خدا ناظری خوب بر هر بدیست


۲۶۴.یتیم
حقوق یتیمان گرامی بدار
گناه کبیره است، آن بر مدار
بکاهد حقوقت به روز پسین
به پای زرنگی خود آن مذار

۲۶۵.دین
دین به معنای اطاعت از خدا ست
معتقد باشی به یکتایی رواست
دین بود مجموعه ای از امر حق
شکر معبودی که جانها را شفاست

۲۶۶.مادر
مادر ای در ثمین اندر صدف
با ادب بودی و داری تو هدف
تربیت کردی مرا هر روز و شب
قدر تو را کس نداند با شرف


۲۶۷.جنت
مادر ای دردانه ی یکتای من
یاد دادی تا بگویم من سخن
هست جنت زیر پای مادران
ای که هستی پاره ا ی از جان و تن

۲۶۸.شمع
پرورش دادی مرا هر روز وشب
خود نمودی بهرمند از لطف رب
سوختی مانند شمعی بهر ما
تا نسوزم من ز درد و سوز و تب


۲۶۹..غافل
خواب خوش در شب نداری مادرم
من چرا غافل ز احوالت شدم
تو نبودی لحظه ای غافل زمن
تا نسوزد اندکی بال و پرم

۲۷۰.رجالی
مادرم دست رجالی را بگیر
از علی فرزند خود هم دستگیر
همچو دورانی که بودم کودکت
تا زمانی را که گشتم پیر پیر

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 8:46  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۲۵)

۲۵۱.امام باقر

باقر علم النبیین ، ای امام پنجمین
در طفولیت شدی از کربلا چندی غمین
هر کجا حرف تعقل بود، بودی تو نخست
مذهب شیعه بدون تو ،طلایی بی نگین

۲۵۲.معدن علم
ای سلیمان قلوب ونغمه ی داوودیان
بین ما بودی ولی هم شان با افلا کیان
معدن علمی و افکار پدر کردی بیان
ای امام صادق و ای نور قرآن در جهان

۲۵۳.تفسیر

دید باقر صحنه های کربلا و کوفه را
از غروب کربلا گوید سخن تا نینوا
صد سلام ای صاحب تفسیر قرآن و کلام
در عبادت سالکی و در عمل هم با وفا

۲۵۴.امام صادق
پایه های اصلی شیعه بیان کردی امام
شیعه با راه امامت تا ابد یابد قوام
راه جدت را بیان کردی تو ای صادق همی
شیوه ی ایشان همیشه بود بحث و احترام

۲۵۵.امام موسی کاظم
می شوم در سوگ آن دردانه شب ها بی قرار
با نماز خاصه ات عالم شود شب زنده دار

مذهب شیعه به صبرت می شود برجا همی
کاظمین چون می روی،هر دیده باشد اشکبار

۲۵۶.امام حسین

می رود آقا حسین از مکه سوی کربلا
حج خود را وا نهد، او می رود در نینوا
دین حق با خون او احیا شود در عالمی
می شود ظلم و ستم بر اهل بیت مصطفی

۲۵۶.امام سجاد
شد علی بیمار، در جنگ ستم با مومنان
لیک تکلیف عمل شد ساقط از نور جنان
با دعا و ذکر و ابراز حقایق در نبرد
می کند افشا عدو را ، همره زینب چنان

۲۵۷.امام حسن
سید و اولاد زهرا و علی شاه نجف
در ره و رسم پدر نستوه بود و با شرف
شد حسن بعد از علی حاکم به خیل مسلمین
صلح کرد او ازبرای عدل وایمان و هدف

۲۵۸.امام علی
ای زبان زنده ی قرآن ، شکوه اولیا
ای تو هارون زمان ،برتر ز جمله اوصیا
متحد گشتند کفار قریش و کافران
لیک مقهور نبی گشتند در جنگ و خدا

۲۵۹.امام عصر
می رسد روزی که دنیا چون گلستان می شود
دولت مهدی بپا و عدل و احسان می شود
حکم حق جاری شود در عالم و کون و مکان
عقل و ایمان بشر افزون و چندان می شود


۲۶۰.حضرت فاطمه
کل هستی در پناه هشت و چار فاطمه
حضرت احمد شدی خود همجوار فاطمه؟
قبر زهرا در خفا باشد به امر فاطمه
عشق او کرده جهان را هم دچار فاطمه

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 23:59  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دوبیتی های پروفسور علی رجالی(۲۴)

۲۴۱.نور
اگرعشقی بود، آن عشق مولاست
اگر نوری بود، آن نور والاست
اگر اشکی بود، آن اشک شوق است
شفای باطن و بیداری ماست

۲۴۲.فنا

قیام آیت مبین ، ادا شود
دشمن مرتضی علی، فنا شود

عدل خدا پیرو آن جاری است

خوش به کسی همره مولا شود

۲۴۳.حکومت
اگر یاری بود، آن یار والا است
که او نور دل و فرزند زهراست
قیامش جز به فرمان خدا نیست
حکومت در زمین را گر چه غوغاست

۲۴۴.
تداوم راه ولا، حمایت است

فزون ز ارزش گهر، اطاعت است

هرکه کند راه دگر انتخاب

از ره حق فاصله و حالت است

۲۴۵. جهان
جهان بعد از ظهورش نیک و زیباست
ظهورش باعث اثبات حق هاست
عدالت را قیامش زنده سازد
همه دلها هماره سوى مولاست

۲۴۶.اعتماد
بر امامان تا که هستی در جهان کن اعتماد
عشق آنان بر دلم را، حضرت باری نهاد
راه احمد با امامان منطبق ، یک امتداد
بر حقایق کن تو تاکید و به آن کن استناد

۲۴۷.امام رضا

ای رضا ای مظهر عدل و امید شیعیان
یادگار زاده ی بو طالبی اندر جهان
تا به مشهد می روم ، وارد شوم بر درگهت
راه جدت را بیان کردی برای رهروان

۲۴۸.چراغ هدایت
افتخار شیعیان، در مذهب و در انبیاست
هشتمین اختر، چراغ اهل بیت و اولیاست
جایگاهت بر سریر و تخت پاک لایزال
مشعل نور هدایت در خراسان هم رضاست

۲۴۹.خدا

مبدا هستی خدا و آخر هستی خدا
راه گمراهان جدا و راه خوبان شد جدا
حق بود هم ظاهر و مخفی ز دید بندگان
او بجویی در خود و یابی تو او را هر کجا

۲۵۰.حضرت محمد

دان محمد مظهر ایمان و دور از هر خطاست
صاحب فهم وکمال و جلوه ی نور خداست
مرضی رب شد بلاغ وحی و او پیغمبر است
همچو خورشیدی درخشان در زمین و در سماست

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 10:7  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۲۳)
۲۳۱.وحدت

شیعه و سنی چو برادر شده
دین خدا را همه یاور شده

پرتوی اشعار خمینی ز دین

زنده ز او دین پیمبر شده



۲۳۲.حکم خدا
پر تو فشان نور ولایت شده

وحدت اسلام رعایت شده

چون که به بهمن گه پیروزی است
عشق و صفا جمله عنایت شده



۲۳۳.بهمن
چونکه به بهمن گه نصرت شده

دست خدا حامی نهضت شده

روح خدا یاور مولا علی

لطف خدا شامل ملت شده





۲۳۴.دم عیسی

زنده جهان از دم عیسی شده

روح خدا یاور و مولا شده

مهدی بیا که بی قرار توایم

جملگی از عشق تو شیدا شده

۲۳۵.ظهور

مهدی بیا که حق هویدا شده

مظهر حق زاده ی زهرا شده

روح خدا منجی مردم کنون

وای که پر مفسده دنیا شده


۲۳۶.هوای نفس

زمزمه های قلب من، ندای من
شعله ی پر فروغ من صفای من
مانع رشد کار من ،هوای نفس
هست حروف شعر من جزای من


۲۳۷.دعای دل
روح و روان عشق من، براى تو
سجده جمله قدسیان، سزای تو

ظهور حجت خدا دعای دل

کشته شدن بهر خدا، رضای تو

۲۳۸.ندای حق
پرچم صاحب الزمان، لوای حق
قیام آخرین ولی، ندای حق
کشته شدن به رزمگه، فدای تو
قیمت روی دیدنت، رضاى حق


۲۳۹.نوای دل
مستی و شور و عشق من، نوای من
رمز نوای جان من، شفای من

کشتن نفس دون بود لقای حق
گفته بی نوای تو،صدای من


۲۴۰.لقای حق
قیمت روی دیدنت، رضاى حق
کشتن نفس دون بود، لقای حق

دیدن معشوق و بها عاشقی است

روح خدا به آدمی، عطای حق



+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 9:19  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۲۲)

۲۲۱.مهربان

الهی تو یی مهربان هر زمان

که نزدیک باشی مرا هر مکان

منم دور از لطف و احسان تو

بخواهم زتو جایگه در جنان

۲۲۲.مست

الهی گشته ام دیوانه و مست

چو عاشق مى روم در گوشه ای پست

نبینم جز تو محبوبی دگر را

نمی دانم خدایم را کجا هست

۲۲۳.عطا

الهی به خون شهیدان قسم

تو لطفی عطا کن بر این نفس هم

نما راه تقوا و دین بر بشر

نگردند گمره در این پیچ و خم

۲۲۴.طریقت

خداوند عالم، حمایت نما

مرا در دو عالم طریقت نما

تویی صاحب علم و دانش بسی

همیشه تویی ناظر و رهنما

۲۲۵.بندگی

الهی بده بنده را علم و دین

تحمل کنم بی وفایی کین

کنم بندگی و اطاعت ز رب

شناسم خداوند جان آفرین

۲۲۶.دلبر

دمادم می روم من خانه ی دوست

بگویم دلبر دیرین من اوست

خداوندا گناهانم بیامرز

لقای حق تعالی دان چه نیکوست

۲۲۷.روح الله
ای همه هستی ز تو پیدا شده
نهضت ایران ز تو پیدا شده
روح خدا یاور و مولا شده
وز کرمش الگوی دنیا شده



۲۲۸.ملت

ملت ایران ید واحد شده
امت اسلام همه شاهد شده

مردم ایران همه حق جو شده
رهبر آن هادی و قاید شده




۲۲۹.عزت

مرکز دین کشور شیران شده
ام القرا کشور ایران شده

روح خدا منجی و رهبر شده
عزت این خلق دو چندان شده



۲۳۰.زن

ز لطف حق فاطمه الگو شده
حفظ حجاب شعار حق گو شده
ارزش زن بین، چه نیکو شده
زنان ایران، همه حق جو شده


+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:52  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۲۱)

۲۱۱.آرزو

ما چه خواهیم در این عالم هستی ، شاها
ما گدای شه شاهانیم ، در فکر لقا
این جهان آن خدا باشد و هم زود گذر
توشه ای کسب نما بهر خود و شوق ولا


۲۱۲.مشکلات

گر شوی همراه و همدم در مصائب، مشکلات
قلب مردم را بدست آری ، بفهمی معضلات
می کنی جلب محبت، می شوی محبوب حق
تا توانی در تجارت منصف و هم معاملات

۲۱۳.حقوق

آنکه صحه می گذارد بر خطای دیگران
می کند خود را شریک جرم خاطی ناگهان
هر که ظالم باشد و ضایع کند حق و حقوق
او ببیند در دو عالم کیفر ش را آنچنان

۲۱۴.معصیت

ترک و دوری از گناه و معصیت در این جهان
کار نیکان باشد و اصحاب تقوا هر مکان
تا توانی از برای حفظ دین کوشش نما
واجبات دین حق انجام ده در هر زمان

۲۱۵.امید

می شود گمراه هر کس، غیر حق باشد امید
آنکه امیدش بشر باشد، نگردد رو سفید
هر که امیدش خدا شد، می شود حق ناجیش
واگذارش می کند حق، هر که گردد نا امید

۲۱۶.ناامید
می شود نومید، آن کس غیر حق دارد امید
وآنکه امیدش خدا باشد، نگردد نا امید
ناجیش ، باشد خدایش، هر که را امید اوست
چون خدایش واگذارد، او نگردد رو سفید

۲۱۷.ظلم

هر که راضی می شود،تا ظلم گردد بر کسی
او شریک ظالم است،اندر دو عالم او بسی
تا توانی رحم کن بر دیگران در زندگی
جور باشد هر که ظالم را کند یاری دمی


۲۱۸.حجاب
گر بخواهی حفظ گردی از نگاه نا کسان
کن حجابت را رعایت، در مصاف دیگران
دان خدا راضی است از کار شما در این امور
چون نلرزانی دل بیچاره ای را ناگهان

۲۱۹.احسان

الهی به شب زنده دار ان تو

که جز تو نخواهند یاران تو

نما لطف خود را بر این بنده ها

کنند شکر نعمت ز احسان تو

۲۲۰.جهل

الهی به لطفت ، جهان آفرین

هدایت نما خلق را در حزین

تویی هادی و رهنمای امور

منم جاهل از فهم قرآن و دین



+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 0:52  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(۲۰)

۲۰۱.قصاص

تعدی موجب اسقاط انسان، با حِصاص است
تلافی کردن ِ عین عمل، حکم ِ قصاص است
بنازم حضرت مولا علی را چون که گفتا
به فرزندان که قاتل را که اکنون در مناص است

۲.۲.عفو
همیشه عفو و بخشش، بهتر از کین و تقاص است
مصفامی شود دنیا، جمالش بی خصاص است
بنازم حضرت مولا علی را چون که گفتا
به فرزندان که قاتل را که اکنون در مناص است

۲.۳.مفاسد اقتصادی
گفتند که این بهره ی بانکی است ربا نیست
به به چه کلامی ، که از آن هیچ ابا نیست
جمعی ز خدا بی خبران ظلم نمودند
این کار ز کفار ومنافق که جدا نیست


۲.۴.نذر
نذر باشد ترک کار زشت با قصد رضا
یا بدست آری رضای حق تعالی با ادا
گفت یزدان گو به مردم نذر کردم با سکوت
چونکه مریم صاحب عیسی است با امر خدا

۲۰۵.دعا
دل بشکسته می خواند خدا را
خدا پاسخ دهد هر دم دعا را
منم بیچاره و مضطر پریشان
پذیرد ناله و سوز گدا را


۲۰۶. انصاف
مردم بیچاره را یاری کن و کاهل نباش
بهر فردایت بکن کاری، خودت سافل نباش
با مصاف دیگران پرهیز از اجحاف کن
در عدالت عامل و از بندگی غافل نباش


۲.۷.شفا
شفا ده ای خدا هر بینوا را
که مردم را نباشدجز خدا را
نطر کن چون همیشه بندگانت
بده حاجت مرا، چون اولیا را

۲۰۸.حق و باطل

امروز جهان منتظر اذن ظهور است
هر چند عدو صاحب اسباب و شرور است
منکوب نما باطل و حق را بنگر نیک
کین توصیه ی اصلی قرآن و زبور است


۲۰۹.سیرت نیکو
سیرت زیبا کند زیبا تو را در زندگی
چهره کی زیبا کند انسان، بدون بندگی
صورت زیبا کند زیبا تو را نزد عوام
سیرت نیکو دهد آرامش و آسودگی

۲۱۰.توبه

هر که می خواهد کند توبه ز افعال شنیع
او بپردازد حقوق دیگران را خود سریع
وانگهی با قلب و با اذکار گوید توبه اش
دور گردد از گناه و معصیت، آنها جمیع

+ نوشته شده در  پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ساعت 10:21  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۹)
۱۹۱.کمک
بجا آور عقیقه، چونکه اولاست
کمک بر بینوایان و رعایاست
نباشد مصلحت، جایش دهی پول
بکش یک گوسفند و دان رضاهاست

۱۹۲.بخشش
عقیقه موجب دفع بلا یاست
نباشد سهم تو از آن، خطاهاست
بده آنرا به ده ها فرد محتاج
رضای حق تعالی در عطا هاست

۱۹۳.اربعین

مرغ دل پر می زند هر دم به سوی نینوا
تا بگیرد در بغل قبر شهید کربلا

همره دلدادگان با پای دل در اربعین
با نوای یاحسین، بر سر زدیم و سینه ها

۱۹۴.شیطان
معنی شیطان چه باشد از نگاه اولیا
چیست مفهوم وجودش از لسان انبیا
می فریبد مردمان ساده لوح و خرده بین
بس که زینت می دهد اعمال دشمن را جلا

۱۹۵.ریا
ای که داری خود نمایی و ریا با دیگران
در دو دنیا می شوی از این ریا غرق زیان
سلب گرداند ریا از ما همه، توفیق حق
پس چرا خواهی به این و آن دهی خود را نشان ؟



۱۹۶.طلاق
آثار طلاق بس زیان آور و بی مرز و حد است
چونکه جانکاه بود، دغدغه اش تا ابد است
گر شود حاصل تزویج تو را نور بصر
نتوان کرد فراموش، چو آن کالبد است

۱۹۷.ازدواج
می کند احمد سفارش، جملگی در ازدواج
می شود احسن تکامل، بندگی در ازدواج
در مقابل نهی کرده ، مردمان را از طلاق
می شود جمعی دچار ماندگی در ازدواج


۱۹۸.رمز پیروزی
رمز پیروزی جلای نفس ، از آلودگی است
پاکی نفس از پلیدیها درون زندگی است
استقامت در هدف،کار مداوم با تلاش
موجب پیروزی انسان و رفع خستگی است

۱۹۹.پایداری

کوفیان نامه نوشتند تو را خون خدا
لیک در وقت عمل ، تنها بماند مقتدا
سخت باشد در ره یزدان بمانی پایدار
بین قیام و دعوت یاران ، زمین کربلا

۲۰۰.تقوای الهی
مى رود ایمان و تقوا، در پی هر هرزگی
کبر و انواع حسد، آتش زند بر زندگی
هست تقوا چون لباسی، بر روان آدمی
بهترین عامل بود تقوا برای بندگی



+ نوشته شده در  چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 13:1  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پزوفسور علی رجالی(۱۸)

۱۸۱.رسم خدا
عجب رسمی خدا دارد بشر را ​
که ما غافل ز اسرار و بصر را
گزیند بهترین ها ی دو عالم
برد سوی خودش در یک نظر را


۱۸۲.شهادت
عدو از کف ربودی گوهری را ​
فلک بردی زما یک اختری را
تو چیدی آن گل خوش عطر یاران
جدا کردی ز جانها ، دلبری را


۱۸۳.استاد
دریغا اسوه ای ایثارمان رفت
ز دنیا محرم اسرارمان رفت
شفیق و رهنما در عرصه ها بود
بهین استاد خوش گفتارمان رفت


۱۸۴.امیر
ز جان شیدای آل مصطفی بود
امیری بی ریا در جبهه ها بود
شود محشور با جمع شهیدان
که عمری خادم آل عبا بود


۱۸۵.سلیمانی
مطیع امر حق هم رهبری بود
عزیز و مهربان و گوهری بود
سلیمانی شهادت را پذیرا
گل پر پر شده را یاوری بود


۱۸۶.سلمان
دو صد افسوس ایشان را ربودی​
صفا بخش دلیران را ربودی
که خونش صد سلیمانی کند خلق
ز ما مردی چو سلمان را ربودی


۱۸۷.بی ریا
گل بی خار گلزار محبت
به حق سر چشمه ی انوار رافت
سلیمانی شهیدی بی ریا بود
چو باران بهاری با طراوت

۱۸۸.سوگ همسر
به یکباره گرفتی یار ما را​
جدا کردی ز ما دلدار ما را
ز ماتم ساغرما گشته لبریز
نکردی رحم، حال زار ما را


۱۸۹.عقیقه

عقیقه عامل رفع بلایاست
برای دوری شر و جفاهاست

عقیقه باعث احسان به مردم
برای شور چشمی و محاباست

۱۹۰.بیمه
عقیقه کار نیکو در سجایاست
که اسرارش نهان و از خفایاست
کند بیمه تو را اندر حوادث
که اسرارش نهان و از خفایاست



+ نوشته شده در  چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:39  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۷)

۱۷۱.انقلاب
چون صدای انقلاب آمد، جهان شد پر ز نور
کشور ایران ز ظلم و از سیاهی ها به دور
آدم ساده نمی داند چه کرده انقلاب
چشم طاغوت زمان کور و نموده حق ظهور

۱۷۱.انفجار نور
انفجار انقلاب ما چهل منزل ز نور
آن چنان مستکبران گشتند جمله مات و بور
مردم ایران چه ها کردند، دراین راه سخت
خشت خام و پله ی اهرام، نمی داند که مور

۱۷۳.شهدا
از شهید آموز راه خوب و تحصیل سرور
بنگری تشییع او، پر از غم و پر ز شور
از کنار جنگ تحمیلی تجارب کسب شد
از ذلالت دور باش ونشنوی تو حرف زور


۱۷۴.امام خمینی
قطع کرد از بن خمینی، دست اندازی و جور
از جماران حرف روح الله می تابد چو نور
با خدا بود و زهر چه بی خدایی دور بود
جملگی بر مرقد ایشان سلام از راه دور


۱۷۵.قاسم سلیمانی
سید و آقای ما باشد قاسم در میان
مردم ایران چه زیبا پاس می دارند از آن
او شهیدی دیگر از یاران جدش کربلا
آنچه ماند از جسد ،انگشتر جدش چه سان


۱۷۶.قیام
می شود روزی ببینی منتقم را در جهان
ما همه مشتاق دیدار امام خود عیان
ای خدا ظلم و جنایت بی حد و بی انتهاست
وعده حق می شود اجرا، بی شک و گمان

۱۷۷.لطف حق
خداوندا عطا کن عشق جان سوز
ندارد بینوا فهمی دل افروز
گدایت طالب اسرار هستی است
بخواهم لطف تو اندر شب و روز

۱۷۸.شفاعت
سلیمانی بود جایش چه عالی
شفاعت می کند او بر رجالی؟
اگر چه وصل حق باشد تمنا
دعا کن بر من بشکسته بالی

۱۷۹.وقف
خدایا من رفیق نفس پستم
​در این دنیا اسیر و خود پرستم
قبولم کن مرا در درگه خود
که باشم عاشق و وقف تو هستم

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۷)

۱۸۰ تسلیم
هدف از خلقت انسان چو خواهی
تکامل باشد و زهد الهی
بشو تسلیم در امر الی الله
اگر خواهان رشدی و تعالی

+ نوشته شده در  چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 8:38  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۶)

۱۶۱.یاد حسین

از حسین بینی چنین اندیشه و آزادگی
مرگ با عزت به از این سازش و این زندگی
می کند امر به حق و می کند دوری ز خصم
می دهد جان خود و یاران خود در بندگی

۱۶۲.عشق
تا کی گرفتار هوا
در عالمی پر از خطا
این دل شده سرشار عشق
شیطان دون بیرون نما

۱۶۳.همدم
چه گویم دشمنی دیرینه دارم
نهفته در دل و در سینه دارم
دمادم می کند آشوب بر پا
خدایا همدمی پر کینه دارم


۱۶۴.هوای جان

برون گردان هوای جان ز خانه
مرتب می کند ناله، گلایه
چرا در مانده ای از هم قطاران
بگیرد دایما عذر و بهانه

۱۶۵.حرف حق
آنچه می گویم بیان وحی هو
آن رسیده از نبی و آل او
من نگویم بهر خود، حرف و سخن
گاه می گویم به خود، کمتر بگو

۱۶۶.قبر

ای تراب تیره،ای کوی و سرا
جایگاه جسم بی جان، منتهی
می شود آزاد روح آدمی
جان شود آسوده از بند و رها

۱۶۷.توشه
چون که پیمانه به سر شد، رفتی

بهر حق ذکر ورا می گفتی؟

توشه ای بهر سفر را داری؟

دست خالی چه کنی ، در رفتی؟


۱۶۸.تلاش
روز و شب معنی ندارد، از برای اهل علم
او نباشد با غریبان همدم و همراه و سلم
او بدارد یک قلم در دست ، دائم در خیال
تا بجوید عشق خود را، با تلاش وصبر و حلم


۱۶۹.حاج قاسم
من نمی دانم چرا اشکم شده جاری چنان
این خلوص حاج قاسم می کند ما را خزان
علت اصلی که شد عامل شوی سردار دل
در خلوص است و ریاضت از درونت بی گمان

۱۷۰.امام زمان
حق به داد ما رسد اندر مصائب هر زمان
می ر سد روزی که حجت دیده می گردد عیان
ما همه مشتاق دیدار امام و اذن حق
تا کند عدل خودش را او به پا اندر جهان

+ نوشته شده در  چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 1:14  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۵)

۱۵۱.غصه

کن تو دوری از غم و غصه مدام
ترک کن این خصلت و خوی و مرام
دان خدا داده به ما عقل و خرد
عقل تو باشد پیمبر، هم امام



۱۵۲.هوای نفس

آلوده مکن قلب و زبان و چشمت
منجر به هلاکت است و حزن و خفت
هر ظلم شود به جان و هم جسم بشر
دان ریشه ی آن هوای نفس و حسرت

۱۵۳.شهید سلیمانی
عزتی مانا به ایران داد، سرلشکر سلیمانی
در دل ملت عزیز و یاور رهبر سلیمانی
حیف شد رفت از میان ما ولی بین عاقبت وی را
با دفاع از حرم، همخوان پیغمبر سلیمانی

۱۵۴.راه عاشق
زنده نامش تا ابد آن مالک اشتر، سلیمانی
مرد میدانی شبیه اش نیست هم دیگر سلیمانی
او بصیرت داشت هم تقوا و خدمت دوست داشت
راه عاشق را ببین ، آن پیرو حیدر ، سلیمانی



۱۵۵.انگشتر
حضرت عباس دستش داد ، سر لشکر سلیمانی
داشت یک دستی به جا از کل یک پیکر سلیمانی
آن دست یک انگشتری هم دست او بودش
پس پیامی داد پنهانی ز انگشتر سلیمانی

۱۵۶.حسادت

آن که در دنیا حسادت کرد و مرد
مال و اموال خودش را دان نبرد
بر زمین بنهاد جسم و جان برفت
جان خود را چون اجل آمد سپرد

۱۵۷.رحمت

ما بخوابیم و تو هستی بیدار
ما ضعیفیم و تویی خود قهار
ای خدا رحم نما از کرمت
ما بخیلیم و تویی خود انصار

۱۵۸.پندار
درسوز و گدازیم ، ز کردار
در رنج و عذابیم ، ز گفتار
بر ما بنما عفو خدایا
در غرق گناهیم ، ز پندار

۱۵۹.اسرار
بیچاره و خواریم، نکردی اظهار
درمانده ز خویشیم، نگفتی اسرار
ای خالق هستی و جهان، ما دریاب
قاصر ز وجوبیم ، ندیدی رفتار



۱۶۰.غفلت
بی میلی ماست ،نشر افکار
بی صبری ماست ، ذکر و گفتار
غافل ز علوم و فضل و دانش
چون نشر و بیان و علم و اشعار


+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 13:52  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۴)

۱۴۱.تجلی حق
تجلی حق ظاهر است و بود خود نهان
شود جلوه گر در حیات و جهان هر مکان
کند خلق هفت آسمان را خدا ، در سما
سبب شد وجود چنین عرش و هم آسمان


۱۴۲.آسمان
بگفتا ولی خدا ، نور هستی ، امین
تکان شدید است موجب ، فلک را چنین
بخاری بود روی آب و ‌کف روی آن
سپس آسمان می شود خلق و گردد بهین



۱۴۳.بخار
چه خوش گفت مولا علی از بخار
بود آسمان نخست ، محکم و استوار
نیاز بشر باشد و طی ارض
حفاظی بود بر زمین و کند استتار


۱۴۴.انسان
از خویشتن برون شوم و جمله او شوم
تا لحظه ای خود بجویم و هم خدا جو شوم
نیست جز خدا ماندگار و بی مانند و پایدار
انسان شدم که آینه ی ذات هو شوم


۱۴۵.ادب
از خدا توفیق روز افزون و هم روزی طلب
تا که گردی صاحب فیض و کمال و هم ادب
نیست جز حق منجی و فریاد رس در این جهان
او کند یاری تو را در مشکلات و هم صعب

۱۴۶.جستجو

تا توانی کن تامل در مصائب هر زمان

چاره ساز مشکلات است و معاصی بی گمان

پاک بنما دل ز هر خبط و غم و آلودگی

جستجو کن ، شستشوکن ، بی امان

۱۴۷.هدایت

به نام خداوند مهر و وفا
نباشد هدایتگری جز خدا
خداوند پیدا و پنهان و دور
هدایت کند جمله ما را تو را

۱۴۸.نصیحت

تا توانی کن تو پرهیز از سه چیز
تا نگردی دل پریش و هم مریض
کن تو پرهیز از قسم یا هر ستم
آن نیازارد یتیمی یا عزیز


۱۴۹.خیال

روح خود را از توهم هم خیال
دور گردان از مصائب هم ملال
تا توانی پاک گردان نفس خویش
شو مهیا بهر دیدار و وصال


۱۵۰.صبر

گر دهی تشخیص کاری را درست
کن تو همت در ادایش از نخست
صبر باشد عاملی در کار خوب
آن کلید مشکلات بی دواست


+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 12:32  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۳)

۱۳۱.طول عمر
گفت آدم ، هر که نوشد قطره ای آب حیات
او نمیرد تا قیامت ، نیست او را هم ممات
خضر گوید، من ز آدم ، این سخن دارم به یاد
در خصوص طول عمر و در رهایی از وفات

۱۳۲.حضرت خضر
خضر باشد از نواده حضرت نوح و نبی است
او بنوشد آب هستی در جهان و او ولی است
زین سبب دارای عمری بی کران و انتهاست
جانشین حق تعالی در زمین و فاضلی است



۱۳۳.آب حیات
نقل گردد پادشاهی طالب عمری زیاد
جمع گرداند گروهی بهر پاسخ هم مراد
چشمه ای مخفی زما باشد ، بهر این سوال
آب آن آب حیات است و ندارد کس به یاد



۱۳۴.رستگاری
هر که خواهد رستگاری در زمین و آن جهان
در تهذب باشد و احسان و نیکی هر زمان
حق کند تاکید آن را ، با قسم های زیاد
سوره ی شمس است انشا و بود بر ما عیان


۱۳۵.جنت
جایگاهی چون شهیدان از برای سالکان
هر که باشد در ستیز و در نبرد دل هر آن
چون که در جنگ خود و شیطان کند رزم و جدال
حق دهد پاداش چندان ، قرب خویش و هم جنان

۱۳۶.مصیبت
این جهان پر باشد از انواع کینه در مرام
کن مدیریت بر آن ، گر طالب لطفی مدام
نیست راهی ، در جلوگیری ز ایجاد خطا
با تدبر چیره شو بر هر مصیبت در نظام


۱۳۷.پاداش
قلب پاک و روی خندان و زبان اندر دهان
می برد ما را به سوی خالق پاکت چنان
تا توانی کن کمک بر مردم و آزاده باش
مرضی حق باشد و پاداش دارد بی گمان


۱۳۸.راه خوبان
گشت تبیین راه خوبان با عمل هم با کلام
آن بود الگوی رشد و هم تعالی و مقام
دان شهیدان ماندگارند و همه سوی خدا
جملگی نزد خدایند و خدا داده پیام

۱۳۹.برزخ
کل ما در خاک گردیم و نمی ماند اثر
می توان گفتا که ما هستیم مفقود الاثر؟
روح ما در برزخ است و جسم ما گردد فنا
جسم ما در خاک ماند، روح ما جای دگر


۱۴۰.نقش خدا
عجب لطفی خدا دارد به آدم
ولی غافل ز اسراریم هر دم
بشر غافل ز الطاف الهی است
خدا همراه و دلسوز است و همدم

+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:55  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۲)

۱۲۱.ذات حق تعالی
سالها نزد اساتید ریاضی و علوم
کسب دانش بنمودم چو اعداد و رقوم
ما نیابیم چو ذات احدی را هرگز
لوح محفوظ بود ، نزد امام معصوم

۱۲۲.علم
آخر علم بود روشن و آن هم گویاست
وصف خورشید بود سخت ولی آن پیداست
علم ما شرح دهد علم خدا را هر عصر
با ریاضت بشود کشف و هویدا بر ماست

۱۲۳.حکمت
درس دین را ز بزرگان ادب من دارم
من تلمذ بنمودم همی در عمرم
ره گشا بود مرا شرح و کلام قرآن
از خدا حکمت و دیدار و لقا می خواهم


۱۲۴.استاد
رنجبر بو د و حسن زاده ، اساتید حقیر
در معارف قوی دیدم و در حکمت میر
می کنند دنیای ما را روشن و هم آخرت
عمر طولانی عطا کن ، ای خدای بی نظیر


۱۲۵. علم
علم فرار است و افزون می کند ادراک ما
ثبت آن باشد مفید و مشتعل سازد تو را
چون جرقه باشد و آید به ذهن آدمی
شعله ور گردد دو چندان با تلاشت هر کجا


۱۲۶.یاد خدا
گفت مولایم علی ، نور خدا
در خصوص عقل و علم و هم قوا
باعث لغزش شود ، بی یاد هو
یاد حق لازم بود در هر کجا

۱۲۷.عقل
عقل تنها موجب لغزندگی است
دور گشتن از خود و بالندگی است
مال و ثروت گرچه ما را لازم است
تکیه بر آن ذلت و درماندگی است



۱۲۸.رشد
بی خدایی موجب افسردگی است
دور گشتن از خدا بیچارگی است
رشد ما در سایه ای نور خداست
بی خدایی باعث هر تیرگی است

۱۲۹.بخشش
آدمی دارای مال است و منال
تکیه بر آن ، باعث وزر و وبال
آنچه ماند کار نیک و کار خیر
توشه ای گردد تو را، با صرف مال

۱۳۰.یاد هو
باعث لغزش شود ، بی یاد هو
در مصائب می رسد امداد او
خوار گر دد هر که باشد بی خدا
غیر حق پاینده و منجی مجو


+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:52  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۱)

۱۱۱.مدیریت
این جهان پر باشد از انواع کینه در مرام
کن مدیریت بر آن ، گر طالب لطفی مدام
نیست راهی ، در جلوگیری ز ایجاد خطا
با تدبر چیره شو بر هر مصیبت در نظام


۱۱۲.رستگاری
هر که خواهد رستگاری در زمین و آن جهان
در تهذب باشد و احسان و نیکی هر زمان
حق کند تاکید آن را ، با قسم های زیاد
سوره ی شمس است انشا و بود بر ما عیان

۱۱۳.شناخت

کن عبادت با خلوص وحق طلب با بندگی
کم بداند ، نقش یزدان در حیات و زندگی
قدر زر زرگر شناسد ،قدر گو هر گوهری
کس نداند قدر عالم ، چون محقق ، جوهری


۱۱۴.عشق حق

آرزومندان کجایید، کجایید
به عشق نور یزدلن ، جان فدایید
خدا آگاه و بینا بر خلایق
از این بند زمانه ، دل رهایید


۱۱۵.باران رحمت

غم است و آتش و آه فراوان
به جای عشق و ایمان ، در دل و جان
ندارم جز خدا یار و انیسی
ببار آن رحمتت را ، همچو باران

۱۱۶.دل به دریا
دل به دریا زن و دریا دل و دریایی شو
این جهان بهر تو شد خلقت و والایی شو
هر چه بالا ببرد خلق خدا ، اسباب است
کن تقلا که رسی نزد ولی ، کاری شو



۱۱۷.غفلت
انبیا راه تعالی بنمودند بیان
راه آنان ندارد خطر و شر و زیان
غافل از حق مشو ای بنده ای امیال زبون
ره شیطان نبرد مقصد یزدان و زیان


۱۱۸.راه شهیدان
ره حق رو ،که بود راه شهیدان و خدا
عاقبت نور خدا بینی و اصحاب ولا
ره حق در همه اوقات عیان می باشد
طی نما راه نبی ، مشی شهیدان هر جا


۱۱۹.تقوا
دان سعادت به عمل باشد و تقوای درون
نی سخنرانی و افسانه و امیال زبون
این جهان پر زحوادث بود و جوش و خروش
نیست تقوای الهی به حسادت به سکون

۱۲۰.توکل
کن توکل به خدا، در همه ی کار و امور
اعتماد است به یزدان حکیم و منصور
با تلاش است تو را رشد و تعالی هر گاه
همتت قرب الهی بود و سعی و عبور



+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:49  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۱۰)

۱۰۱.تقوای الهی
مى رود ایمان و تقوا، در پی هر هرزگی
کبر و انواع حسد، آتش زند بر زندگی
هست تقوا چون لباسی، بر روان آدمی
بهترین عامل بود تقوا برای بندگی


۱۰۲.پایداری
مردم کوفه نمودند دعوت از خون خدا
لیک در وقت عمل ، تنها بماند مقتدا
سخت باشد در ره یزدان بمانی پایدار
بین قیام و دعوت یاران ، زمین کربلا

۱۰۳.رمز پیروزی
رمز پیروزی جلای نفس ، از آلودگی است
پاکی نفس از پلیدیها درون زندگی است
استقامت در هدف،کار مداوم با تلاش
موجب پیروزی انسان و رفع خستگی است


۱۰۴.آثار طلاق
آثار طلاق بس زیان آور و در عرف بد است
چونکه جانکاه بود، دغدغه اش تا ابد است
گر شود حاصل تزویج تو را نور بصر
نتوان کرد فراموش، چو آن کالبد است


۱۰۵.ازدواج
می کند احمد سفارش، جملگی در ازدواج
می شود احسن تکامل، بندگی در ازدواج
در مقابل نهی کرده ، مردمان را از طلاق
می شود جمعی دچار ماندگی در ازدواج


۱۰۶.راه یزدان
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساب
از خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
هرکه کوشد در ره یزدان، بگیرد پاسخش
تا توانی از گناهان عبث، کن اجتناب


۱۰۷.ریا
ای که داری خود نمایی و ریا با دیگران
در دو دنیا می شوی از این ریا غرق زیان
سلب گرداند ریا از ما همه، توفیق حق
پس چرا خواهی به این و آن دهی خود را نشان ؟


۱۰۸.شیطان
معنی شیطان چه باشد از نگاه اولیا
چیست مفهوم وجودش از لسان انبیا
می فریبد مردمان ساده لوح و خرده بین
بس که زینت می دهد اعمال دشمن را جلا


۱۰۹.شهدا
کل ما مفقود گردیم و نمی ماند اثر
می توان گفتا که ما هستیم مفقود الاثر
دان شهیدان ماندگارند و همه سوی خدا
جملگی نزد خدایند و خدا دارد نظر


۱۱۰.بهشت
قلب پاک و روی خندان و زبان اندر دهان
می برد ما را به سوی خالق پاک و جنان
تا توانی کن کمک بر مردم و آزاده باش
مرضی حق باشد و پاداش دارد بی گمان



+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:46  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۹)

۹۱.عدل و انصاف
مردم بیچاره را یاری کن و کاهل نباش
بهر فردایت بکن کاری، خودت سافل نباش
با مصاف دیگران پرهیز از اجحاف کن
در عدالت عامل و از بندگی غافل نباش


۹۲.امن یجیب
اجابت می کند یزدان دعا را
عبادت کن خدا ی کبریا را
بخوانم من دعا امن یجیبا
شفا ده ای خدا هر بینوا را

۹۳.عقیقه
عقیقه عامل رفع بلایاست
برای دوری شر و جفاهاست
کند بیمه تو را اندر حوادث
که اسرارش نهان و از خفایاست


۹۴.دعا
دل بشکسته می خواند خدا را
خدا پاسخ دهد هر دم دعا را
منم بیچاره و مضطر پریشان
پذیرد ناله و سوز گدا را

۹۵.نذر
نذر باشد ترک کار زشت با قصد رضا
یا بدست آری رضای حق تعالی با ادا
گفت یزدان گو به مردم نذر کردم با سکوت
چونکه مریم صاحب عیسی است با امر خدا


۹۶.مفاسد اقتصادی
گفتند که این بهره ی بانکی است ربا نیست
به به چه کلامی ، که از آن هیچ ابا نیست
جمعی ز خدا بی خبران ظلم نمودند
این کار ز کفار ومنافق که جدا نیست


۹۷.قصاص
تعدی موجب اسقاط انسان، با حِصاص است
تلافی کردن ِ عین عمل، حکم ِ قصاص است
بنازم حضرت مولا علی را چون که گفتا
به فرزندان که قاتل را که اکنون در مناص است


۹۸.درس هایی از قرآن
تلف بنمودن اوقات مردم، ارتخاص است
از این رو کار ما فحص و فِحاص و افتحاص است
ز قران درس های زندگی باید گرفتن
که هر یک آیۀ آن، شامل نور ِ مصاص است

۹۹.شفاعت
شفاعت می کند احمد در این دنیای فانی
دهد امید بر خاطی که بر گردد زمانی
دهد قرآن محمد را مقامی چون شفاعت
اگر چه فرقه هایی خبط کردند در معانی


۱۰۰.اصفهان
در کنار ساحلی پر آب باشد اصفهان
لیک رودش دائما مسدود گردد ناگهان
حیف باشد شهر تاریخی ما گشته چنین
آب آن در شهرهای دیگری باشد روان



+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:44  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۸)

۸۱.سیرت نیکو
سیرت زیبا کند زیبا تو را در زندگی
چهره کی زیبا کند انسان، بدون بندگی
صورت زیبا کند زیبا تو را نزد عوام
سیرت نیکو دهد آرامش و آسودگی


۸۲.قبرستان بقیع
امروز جهان شاهد تخریب قبور است
این کار بسی زشت و ز آزاده به دور است
آرامگه چار امام است و بود مدفن اصحاب
آن باعث احیای ولایت و حضور است


۸۳.حق و باطل
امروز جهان منتظر اذن ظهور است
هر چند عدو صاحب اسباب و شرور است
منکوب نما باطل و حق را بنگر نیک
کین توصیه ی اصلی قرآن و زبور است


۸۴.مسجد النبی
همبستگی احمد و اصحاب جدا نیست
آرامگه و مسجد و محراب دو تا نیست
گشته است بنا مسجد پیغمبر اعظم
در اول هجرت شده بر پا و فنا نیست

۸۵.مسجد الحرام
مسجد العظم چو باشد قبله گاه مسلمین
آن بود بالاترین خشکی عالم در زمین
کعبه بنیانش ز آدم بود از روز نخست
قبل بعثت می کند ترمیم احمد همچنین


۸۶.صحرای عرفات
وقوف عرفات است، ز ارکان زیارت
حاجی برود دشت و کند ذکر و عبادت
بخشیده شود هر گنه و کار خطایی
این گفته ی صادق بود و هست کفایت


۸۷.مسجد کوفه
چارمین مسجد که مشهور است بین شیعیان
مسجد کوفه است از بین مساجد در جهان
هفت محراب است درمسجد محل سجده گاه
بس وسیع است و بود آرامگاه سالکان


۸۸.مسجد سهله
مسجد سهله بود محبوب در نزد خدا
در جوار مسجد کوفه شود مسجد بپا
نام های دیگر مسجد سهیل است در عراق
هم بنی ظفر است و عبدالقیس نام آن بنا

۸۹.خشونت
آنچه آید به سرم، غفلت و اندوه و غم است
حرص دنیا و طمع آتش بر جان و سم است
گر تنش یا که خشونت بشود سر مشقت
سبب سستی و افسردگی و هم عدم است


۹۰.هدایت
شفا ده ای خدا هر بینوا را
که مردم را نباشدجز خدا را
نطر کن چون همیشه بندگانت
بده حاجت مرا، چون اولیا را



+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:41  توسط علی رجالی  | 

مجموعه رباعیات پروفسور علی رجالی(۷)

۷۱.جنگ حنین
نبرد حنین است سخت و بود آن شدید
پس از فتح مکه شود جنگ و گردد پدید
ندارند ایمان محکم سپاه نبی در حنین
نبینند دست خدا را ، بود تکیه گاه و امید


۷۲.حجاب
گر بخواهی حفظ گردی از نگاه نا کسان
کن حجابت را رعایت، در مصاف دیگران
دان خدا راضی است از کار شما در این امور
چون نلرزانی دل بیچاره ای را ناگهان


۷۳.نقش دین در زندگی
می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از سوی دین
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره علم و یقین

۷۴.نهی از منکر
نهی از منکر نما، نالان ز تعبیرش نباش
امر حق را گو مداوم، بهر تاثیرش نباش
جان فدا کن در ره یزدان و تو آزاده باش
نفس راسرکوب و بر خود تیغ شمشیرش نباش


۷۵.توکل
این همه دلهره از آتی و رخداد نباش
لحظه ای فکر کن و عامل هر باد نباش
تو ممکن کار خلاف و تو مکن هر کاری
جز خدا، دعوی امداد ز افراد نباش


۷۶.حضرت ابراهیم
هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا
او خلیل الله باشد، از عظام انبیا
امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی
لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، دانی چرا


۷۷.حضرت خدیجه
ای خدیجه، حامی قرآن و دین انبیا
مادر زهرای اطهر، همنشین مصطفی
تو ببخشی آن همه اموال را از بهر دین
شد عبای مصطفی بهرت کفن، بانوی ما


۷۸.القاب حضرت زهرا
داد احمد صد لقب بر فاطمه خیر النسا
می شود موجب جهان را، فاطمه رکن الهدی
در دریای علوم است و معارف فاطمه
می درخشد عالمی ، چون فاطمه دره البضا


۷۹.نعمت های خداوند
سوره الرحمن شمارد ، از نعم های خدا
تا نگردد آدمی ، در شک و تردید و خطا
می کند الله خلق و می دهد فرمان بسی
همچو ابر و ماه و خورشید و ستاره در سما


۸۰.به چه نازی اینقدر
تو که تسلیم هوایی ،به چه نازی اینقدر
می زنی لاف خدایی،به چه نازی اینقدر
می برد مرگ بشر را، نتوان گفت چرا
چون حیات است جدایی،به چه نازی اینقدر

+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ساعت 19:38  توسط علی رجالی  |